۱۳۹۰ اسفند ۱۰, چهارشنبه

جریمه

یکی از کمدین های کانادایی گفته بود که از این جاکت های گردن دراز ِ یخن گرد خوش اش نمی آید ، چون هر وقت یکی از آن ها را می پوشد احساس می کند که یک آدم بسیار ضعیف با دستان نحیف او را خفه می کند. من امروز جریمه شدم. جریمه یی سنگین. ( نه، به روی کسی مشت نزده ام، از دیوار کسی بالا نرفته ام و... جریمه مربوط به پارکینگ بود). همان حس خفه شدن با دستان نحیف ِ یک آدم ضعیف را تجربه کردم. آدمی که جریمه نشده باشد، ظرفیت جریمه پذیری اش خیلی پایین می آید.
با این همه، این جریمه شدن یک وجه مثبت هم داشت. من به چیز عامی باور دارم به این بیان :" شما استثنا نیستید؛ برای شما هم اتفاق می افتد". مهم نیست چه قدر محتاط اید، یا چه قدر دقت و رعایت و کنترول دارید. این باور تا حدی از سنگینی روانی این جریمه کاست. 

۸ نظر:

زاهدی گفت...

آقای هاتف - تا دلت بخواهد تکت گرفتم رقم، رقم اما یاد گرفتم که دیگه پولیس تکت کف دستم نگذارد، قانون باید رعایت گردد.

سخیداد هاتف گفت...

زاهدی عزیز سلام،
این اولین تکت من بود. البته من ندانسته در جایی پارک کرده بودم که نباید پارک می کرده بودم. به هر حال، جریمه دادن آزارنده است.

547 گفت...

شما افغانها در همه جای دنیا قانون را زیر پا میکنید...هههه

انگار خودم افغانی نیستم... خوب لابد نیستم دیگه...چون بی قانونی نکرده ام تاحالا....ههههه

ناشناس گفت...

اینکه اولین بار در خارج استی و همه وقت مواظب خود استی که همه چیز رعایت شود وقانونمند باشی . احساس میکنی مثلی طفل خورد سالی استی که هر لحظه بزرگی که در کنارت است از سری شانه ات تکان میده و میگوید که هی هی مواظب باش !
دلت میخواهد که فریاد بزنی و بگویی که راحتم بگذار ...

ساعی گفت...

تجربه ی ناخوشایندی است هاتف صاحب. من هم - به خاطر حواس پرتی زیاد خود- چند بار جریمه پارگینگ پرداخته ام اما دو بارش به نظرم شد که آدم های جریمه نویس با من،عمدا موذیگری کردند ولذابیشتر از درد پرداخت صد دالر، از نگاه های پیروزمندانه ی جریمه نویسان اذیت شدم. یک بار وقتی که از ماشین پیاده شدم و رفتم به سرعت مقداری خرید کردم و برگشتم شاید هفت- هشت دقیقه طول کشید. وقتی کاغذ جریمه را خواندم، به اطراف ام نگاه کردم که کجا شد این نامرد! دیدم که در همان نزدیکی، مردک از داخل ماشین اش مرا نگاه می کند. از چشمان اش پیدا بود که چه قدر از سرگردانیی من خوشش آمده.

فلسفه جریمه پارکینگ برای جلوگیری از ازدحام و تلف شدن حق دیگران است. اما وقتی جریمه نویس میداند که کسی یادش رفت که ساعت توقف را تنظیم کند و حالا بعد از دقایقی برمی گردد، ولذا حقی از کسی تلف نمی شود،انتظار این است که کمی مروت کند و کمی دست نگهدارد. اما او مأمور قانون است.

به هر حال اگر از جریمه شدن ناراحتی، من آن را کاملا درک! می کنم و مرا در این ناراحتی شریک خود بدان. خداوند-به کمک هاتف- این جریمه را جریمه آخر شما قرار دهد.

سخیداد هاتف گفت...

دوستان سلام،
ساعی عزیز،
در این جا حکومت ایالتی با کسر شدید بودجه مواجه است و به همین خاطر حاشیه یی به نام مروت و مدارا و گاهی منطق را کاملا پاک کرده و صد در صد قانونی رفتار می کند. کسی می گفت که در جایی که سرعت مجاز مثلا 70 کیلومتر در ساعت بوده او با سرعت 74 راننده گی می کرده. پولیس جریمه اش کرده. به لحاظ قانونی- با تعبیر بسیار سخت گیرانه اش- این جریمه درست است. اماهر آدم عاقلی می داند که هدف چنین قانونی در اصل مچ گرفتن و جریمه کردن نیست. شده مثل روزه گرفتن ما و شما. سابق به ما می گفتند که اگر ذره یی غبار به حلق تان برود روزه ی تان باطل می شود!

مهرورز گفت...

هاتف عزیز
این همه طنز اینجا نوشتی پس در ریخته ها چی می نویسی؟

ناشناس گفت...

مایکل تایسن و تشله بازی
فیدور ، موش و پشک بازی
رونادینو ، و جز بازی
جاده های دمشق با خون 7500 جوان گلگون
سی و سال حکومت دراکولاهای جهل
بی تفاوت ، آغا شرین
از شرم
در یک شرشره
به ناچار
سکته کرد
بیچاره سگ من
کمال کابلی

 
Free counter and web stats