شب خوابم نمی برد. دنبال آهنگ می گشتم. در آهنگ های ایرانی چیزی نیافتم که مناسب حال باشد. شادترین های شان هم دل آدم را از زنده گی سیاه می کنند. مثلا در شعر هست که " شادی کنید..." ، ولی آن را طوری می خوانند که فکر می کنی همین حالا لشکر یزید خیمه های اهل بیت را در کربلا آتش زده اند و ملایک آسمان دستمال نمی یابند که اشک های خود را پاک کنند. آهنگ های افغانی از این سوی بام افتاده اند. در آهنگ های ایرانی حد اقل می توان چند تا جمله ی معنادار -در سطح همان آهنگ ها- یافت. در آهنگ های افغانی اصرار دارند که انار دانه ندارد، بعد می گویند که دارد ، بعد می گویند دانه دانه و به شک می افتند که انار دانه دارد یا ندارد. یا می گویند:
سر من فدای تو ظالم/ من صدقه ی چشمان تو می شوم/ ای ظالم ، سر من صدقه ی تو ظالم/ سر من قربان تو گردد / ظالم ظالم هییییییییییییییییییییییییییییییی !
آن وقت خیلی لطف می کنند و با زبانی سرشار از عدم ِ خشونت می گویند : دست ِ بی کار بشکند! ( تاثیر هم دارد والله. امروز بند دست من لق می خورد).
خلاصه ، آخر از آهنگ های قدیمی یکی را یافتم. اما گرفتاری آدم گاهی تمامی ندارد. در شعر ابوالقاسم لاهوتی - خدا بیامرزدش- آمده که :
صد ره در انتظارت تا پشت در دویدم/ پایم ز کار افتاد ، آنگه به سر دویدم
آقا در انتظار می دویده ، آن هم حتما از کنج خانه تا پشت در. یک دفعه نه ، دو دفعه نه ، صد ره. هر بار هم پایش از کار می افتاده و مجبور می شده با سر بدود. نه که فاصله ی درون خانه تا پشت در چندین فرسنگ است و فوق العاده صعب العبور؟
بد بختی است.
سر من فدای تو ظالم/ من صدقه ی چشمان تو می شوم/ ای ظالم ، سر من صدقه ی تو ظالم/ سر من قربان تو گردد / ظالم ظالم هییییییییییییییییییییییییییییییی !
آن وقت خیلی لطف می کنند و با زبانی سرشار از عدم ِ خشونت می گویند : دست ِ بی کار بشکند! ( تاثیر هم دارد والله. امروز بند دست من لق می خورد).
خلاصه ، آخر از آهنگ های قدیمی یکی را یافتم. اما گرفتاری آدم گاهی تمامی ندارد. در شعر ابوالقاسم لاهوتی - خدا بیامرزدش- آمده که :
صد ره در انتظارت تا پشت در دویدم/ پایم ز کار افتاد ، آنگه به سر دویدم
آقا در انتظار می دویده ، آن هم حتما از کنج خانه تا پشت در. یک دفعه نه ، دو دفعه نه ، صد ره. هر بار هم پایش از کار می افتاده و مجبور می شده با سر بدود. نه که فاصله ی درون خانه تا پشت در چندین فرسنگ است و فوق العاده صعب العبور؟
بد بختی است.
۱۲ نظر:
ساربان بشنوید جناب هاتف.به نظرم وی با انکه افغانی است ولی از ان دسته نیست که آدم را به شک بیاندازد که انار دانه دارد یا ندارد .
هاتف محترم، خوابتان خوش و روزتان خوشتر باد. تغییر صفحهتان از دیروز تا امروز نگرانم کرد.
سلامت و بهروز باشید.
فرزان عزیز ،
تشکر. نگران نباشید. می خواستم در آن زمینه بحثی جدی در بگیرد. می گذارند؟
شادکام باشید.
خواند های ناشناس را بشنوید آقای هاتف عزیز
پخش موسیقی در سرویس های درون شهری کابل دل آدم را از هر نوع موسیقی بد می کند. آن هم حل اقل دو ساعت در روز با این ازدحام ترافیکی. مثلا می شنوی
درد دندان دارم و دندان به دندان می زنم
طاقت انبر ندارم سر به سندان می زنم
یا آهنگ چین ته پتره کنوم
حق مره میتی یا ننه توره ناره کنوم
نعره را ناره می خوانند
و یا آهنگ وای دلم ترقیدن گرفت
دیگر حوصله شنیدن موسیقی خوب را از آدم می گیرد.
دردسر بزرگی هست. این نوع آلودگی را کم داشتیم. آلودگی صوتی
به نظر من فیروزقندوزی را بشنوید مثل من !!!
God Father's Rubab
http://www.box.com/s/qjpxrxepie7kkuzo2udd
مجلسی از هارون (غیر مجاز)
http://www.box.com/shared/9k3xgvljkr
ترنج از محسن نامجو
http://www.box.com/s/vlh8v8ulsf6yg276ya17
یره (یارا) از نامجو
http://www.box.com/s/m5tp5ace8gxe6mt82lpq
من این نامجو را خیلی دوست دارم. شما هم اگر پسندید, همین جا بگویید تا آهنگ های بیشتری ازش برای تان بگذارم.
احمدظاهر و ساربان که همیشه دم دست است.
هایده،مهستی،سیاوش گوش کن
خیلی جالب,اینکه در اخیر به شک می افتند که انار دانه دارد یا ندارد...
بلاخره فیته(کست)دویی هزاره گی گاهی بشنوی خیلی جالب است. فکر نکنم که به شک بی اندازد...
شب ستای گرامی ،
تشکر از پیش نهادها. بعضی آهنگ های نامجو را خوش دارم و بسیاری شان را نه. من مقیم سرحد ِ میان کهنه گی و نوی هستم. همین که آهنگی بسیار کهنه یا بسیار نو شد حال ام را بد می کند.
Ha ha....this post made me laugh
Ha ha....this post made me laugh
ارسال یک نظر