۱۳۸۹ مرداد ۳۱, یکشنبه

کرم مرد آفرین


به پیش باد تو ما همچو گردیم
بدان سو که تو گردی , چون نگردیم؟

ز نور نو بهارت سبز و گرمیم
ز تاثیر خزانت سرد و زردیم

عدم را بر گماری جمله هیچیم
کرم را بر فزایی جمله مردیم


امروز که غزلیات شمس را باز کردم تا صبحانه ام را از آن بر گیرم با ابیات بالا روبرو شدم. غزل لطیفی است. اما خشونت نهفته در این بیت که " عدم را بر گماری جمله هیچ ایم / کرم را بر فزایی جمله مرد ایم " تکان ام داد.
در این بیت مولانا به مساله ی جنجال انگیز عدم و کرم در اندیشه ی اسلامی اشاره کرده. کرم بنا بر دید عارفان  لطف بدون استحقاق است. خداوند کریم است چون بی آن که ما مستحق باشیم در حق ما لطف می کند. بر این مبنا , خود وجود و هستی  ما هم محصول کرم او است و گر نه ما استحقاقی نداشتیم.
حال , جالب آن است که مولانا هم تحت تاثیر فرهنگ زمانه ی خود می گوید که ما یا از کرم خداوند بی بهره ایم و هیچ ایم و یا از کرم او بهره مند ایم و مردیم. معنای این سخن این است که اگر مرد نیستید مساوی به هیچی و نیستی هستید و کرم خداوند شامل حال تان نشده. در این جا زن از جنس نیستی و عدم است. نه فقط این , این نیستی و عدم اش مدلول خطرناک دیگری هم دارد : او مشمول کرم خداوند نشده.
ما اگر امروز با حقوق زن این قدر مشکل داریم به خاطر این است که هوش مند ترین مردان فرهنگ ما هم تقریبا بدون استثنا در برابر آن قلم زده اند و انگاره های سرکوب کننده ی زنان را در شعر و طب و فلسفه و عرفان و دین و قصه و اساطیر و... به سختی تنیده اند.

۳ نظر:

حنا گفت...

تعبیر قشنگی نیست ولی شاید درست باشه!
نمیدونم چی بگم...
شاید درست میگی...
ولی این هوشمندترین مردان فرهنگ ما هم معلمانی داشتند...
لابد ما زن ها تو تاریخ یه جایی عقب نشینی کردیم که این مردان تاریخ ساز!!! اینطوری ما رو کنار زدن!

حسن توحیدی گفت...

به نظر من گفتار این مردان فرهنگ ما بعض اوقات با هم تعارض پیدا میکند مثلا مقایسه این غزل مولانا با غزل دگرش که میگوید
رین للناس حق اراسته است
زانچه حق اراست کی تواند رست
چون پی یسکن الیهاش افرید
کی تواند ادم از حوابرید
اگر برداشت من از این ابیات درست باشید این عالی ترین مقام است که مولانا برای زنان قایل شده زینت "ناس"ارامش "یسکن الیها" بعد هم کی تواند ادم از حوابرید. زندگی ادم بدون حوا یک زندگی به زینت والایش ودرعین زمان پر ازعصابانیت و گرفتاری ها خواهد بود که معملا انسان ارزوی زندگی کردن در چنین شرایطی را نمیکند

مهرورز گفت...

در انگلیسی واژه man هم به معنی مرد و هم به معنی انسان به کار می رود. در فارسی هم گاهی مراد شاعر از مرد همان انسان است. امیدوارم منظور مولانا هم جنس مرد نه بلکه انسان بوده باشد.

 
Free counter and web stats