امروز سرم را هِشتم و به خواب رفتم. خواب عجیبی دیدم. رویای واژه ها. واژه ها چیزهای دیگری بودند. به صورت کلمات طاق نا آشنا یا در جفت های نا متعارف می آمدند. فارسی بودند اما از این کلمات فارسی متعارف نبودند. زیاد در یادم نیست چه چیزها بودند. اما می فهمیدم شان. می فهمیدم شان. بعد دیگری از مفاهیم را به من نشان می دادند. حیف شدند. من آن واژه ها را کار دارم. دقیقا همان هایی بودند که کار شان داشتم.
پی نوشت: نه ؛ دیوانه نشده ام.
پی نوشت: نه ؛ دیوانه نشده ام.
۲ نظر:
سلام آقای هاتف
دیدن خوابهای سور رئالیستی که نشانه دیوانگی نیست اما می تواند آغاز نوعی بحران روحی باشد:-)
اما در مورد فهرست کتابها، من بیشتر آن کتابها را یه زبان چکی خوانده ام و بعضی ها را هم به زبان انگلیسی... مخصوصا در آخرین سفرم به آمریکا خیلی کتاب زبان اصلی آوردم. از بازخوانی کتابهای خوانده شده به زبان فارسی لذت میبرم و برایم نوعی انگار شوق کشف کردن است.
ترجمه ها در ایران خیلی زیاد شده و خوشبختانه ترجمه های خوب هم وجود دارد. و در کل تا دلتان بخواهد کتابهای مختلف است هم از نویسندگان فارسی و هم از نویسندگان خارجی...
یادم هست 12 سال پیش وقتی با مادرم میرفتیم میدان انقلاب برای خریدن کتاب، جانمان در آمد تا توانستم "ابله" داستایوفسکی را پیدا کنم. با قیمتی چند برابر... شاید تمام حقوق یک ماه مادرم در ان زمان... اما حالا فهرستی از داستایوفسکی ریخته مقابل چشمانتان... ان زمانها کتاب خوب کم بود، کتاب خوان زیاد و حالا کتاب فراوان و کتاب خوان کمیاب...
البته سری قبل در گیر و دار رمانها و کتابهاب فارسی بودم که شکر خدا دارم آخرینش را تمام میکنم.
جالب این است که کتاب هفت جلدی مارسل پروست با ترجمه عالی وارد بازار شده است. بنده اما هنوز در خم جلد سوم هستم.
موفق باشید... نگران خوابهای سوررئالیستی تان هم نباشید... نشانه خوبی است درکل واژگان را در خواب دیدن.
این نشانه آن است که در این روزها دغدغه زبان را دارید. چند سال پیش که انگلیسی یاد می گرفتم، از فرط شوق و علاقه ای که به آن داشتم شب ها خواب میدیدم که کلمات تازه انگلیسی یاد می گیرم. حتی بعض اوقات که از خواب بیدار می شدم بعض آن کلمات به یادم بود و زمانیکه به فرهنگ انگلیسی مراجعه می کردم میدیدم واقعا آن لغات وجود دارد! شاید خنده دار به نظر برسد اما واقعیت دارد.
موسی
ارسال یک نظر