۱۳۸۹ اردیبهشت ۹, پنجشنبه

رسانه های سایه زدا


گوردن براون نخست وزیر انگلستان لحظاتی پس از گفت و گو با خانمی  او را در حلقه ی نزدیکان خود " زنی خشک مغز" خواند. حالا جوال بیار و مشنگ ببر. تمام تلویزیون های جهان این خطای فاحش او را نشر کردند. براون مجبور شد عذر خواهی کند. آیا رقیبان انتخاباتی عمده ی او ( نیک کلیگ و دیوید کامرن) در تبلیغات انتخاباتی خود از این خطای براون استفاده خواهند کرد؟ معلوم نیست.
نکته ی اصلی در قدرت عجیب رسانه های مدرن است که چه گونه آدم ها را از سایه بیرون می آورند و در مدتی کوتاه موجی می آفرینند که نظیرش در تاریخ آدمی نبوده است.

در سال دو هزار و پنج میلادی انتخابات پارلمانی افغانستان برگزار می شد. حضرت وهریز هم خود را نامزد کرده بود. نمی دانم آقای وهریز در کجا چه چیزی در باره ی " جمهوری اسلامی افغانستان" گفته بود. یکباره شایعه افتاد که کسی به نام وهریز که از فرط ِ تکبر خود را حضرت ! می گوید به اسلام توهین کرده و گفته که ما نیازی به اسلام نداریم . شبی در خانه ی مامای من میهمان بودیم. حدود پنجاه نفر آمده بودند که همه – به جز کسی که دسترخوان را هموار می کرد- کارشناس امور سیاسی افغانستان و جهان بودند و حد اقل خود چنین می پنداشتند. یکی می گفت که اگر همین "شاه گل رضایی"  یک سرک ساخت شما بر روی من تف کنید. دیگری می گفت که "معلم خادم" خوب ترین ِ نامزدها است. سومی اعتقاد داشت که ما آدم نمی شویم و از ما نمی شود. هر کس که در جایی یک پاره گوش ِ فارغ  می یافت سراغ اش می رفت و به ارشاد آن گوش می پرداخت. تا صحبت رسید سر ِ ضدیت همان نامزد مشکوک  که اسلام را قبول نداشت. یکی از ماماهای من که در مسلمانی اش خللی نیست گفت : " اگر من در آن جا می بودم یک مشت بر دهان اش می زدم که می فهمید اسلام چیست". من که تا آن لحظه ساکت بودم دیدم که اگر دیر بجنبیم این جماعت می روند و وهریز را آهریز می کنند. گفتم که منظور وهریز این بوده و آن نبوده و سر انجام موفق شدم حد اقل مامای خودم را کمی آرام کنم.

در جایی که رسانه ی مدرن نباشد امکان سنجش و ارزیابی دقیق سخنان آدم ها هم کم می شود. مردم بیشتر با شایعه های سنجش ناپذیر روبرو می شوند و یا اصلا خبر نمی شوند که کی چه گفته است. نکته ی بسیار مهم این است که رسانه های مدرن شمشیر های دو لبه اند. وقتی که هستند آدم نمی تواند در حضور شان خود را در سایه گم کند. یک جمله ی نسنجیده ی آدم وقتی که بر امواج این رسانه های مدرن سوار می شود دیگر معلوم نیست که سر از کجا می کشد. و از قضا باز همین رسانه های مدرن هستند که به مثلا گوردن براون مجال می دهند که فقط به خاطر چیزی عذر خواهی کند که گفته است و ضبط شده است و نه به خاطر چیزهایی که هرگز نگفته و دیگران از دل خود ساخته اند . از سویی دیگر،  وقتی این رسانه های مدرن نیستند ای بسا که مردم از خوب ترین اندیشه های آدم هم با خبر نشوند  و در نتیجه شعاع تاثیر اندیشیده های آدم هرگز از یک محدوده ی کوچک فراتر نرود.

۹ نظر:

ناشناس گفت...

هاتف عزیز،

می گذاشتی ماما همان مشت را به دهان وهریز می زد. ای روزها وهریز کونگ فو کار شده تا در انتخابات بعدی کسی اگر مشتی به او بزند در جواب یک لگد دریافت کند.

شوخی بود، جدی نگیرید.

رسول گفت...

سلام هاتف گرامی
آری در جامعه ما انتقادهای جامع هنوز جا نیفتاده و هر که هم از چیزی یا کسی خوشش نیاید بدون کدام طول و ترازوی آنرا سرکوب میکند یعنی انتقادها بیشتر بصورت سرکوب نمودن به اجرا گذاشته میشود و آنهم نه فقط با سرکوب زبانی بلکه با سرکوب نمودن فزیکی ختم بخیر میگردد.

افغان بلاگر گفت...

سلام
حضرت صاحب به هر حال هر چه نباشد حضرت صاحب است. مشت زدن به دهان هر حضرتی ممکن است مشکلی نداشته باشد اما وهریز صاحب!! ... نه
شما خود را کاندید نمی کنید؟

فرید اروند گفت...

درود هاتف عزیز!
خوب شد مامای تان منصرف ساختید ورنه آن زمانها وهریز لاغر بی جان بود حالا تازه تیکواندو آموخته وکمربندسیاه نه سیاهتر گرفته. بقول دوست که در بالا نوشته اند مثل که میخواهد این بار مسلح بزود سوی میدان.
شاد باشید

فرید اروند گفت...

پوزش از این همه اشتباهات تایپی!

ناشناس گفت...

سلام !
سزاي " قرود" آو گرمه
به قول شما همين حضرت كه منظورش اين بوده نه آن بهتر بود قبل از كانديد كردن كمي از اخلاق اجتماعي جاغوري هم آگاهي حاصل مي كرد بعد از آن اگه در دهانش مشت اصابت مي كرد پروا نداشت .

پامیروز گفت...

سلام آقای هاتف عزیز
چندیست می خوانم تان.
چندیست نمی یابم تان.
امیدوارم زنده و سلامت باشید. آمین

احسان درویش گفت...

نمیدانم! شاید شیوه بر خورد وهریز اشتباه بود و کمتر توانست در میان مردم وارد شود.
به هر حال.
بایک غزلک بروز و منتظر نقد دقیق تان هستم- اگر وقت داشتی.
بدرود.

Saki گفت...

به چه نکته های ظریفی در نوشته هایتان اشاره می کنید، آقای رهانه. خوشحالم که اینجا را می خوانم.
با نتیجه گیریِ آخر نوشته تان موافقم. باید این را هم در نظر داشت که رسانه معمولن ذهن را به جهتی هدایت می کند که خواست کنترل کننده ی رسانه است.
احتمالن نمی شود در جاغوری، رادیوی آنلاین به راه انداخت؟ کم هزینه است و متناسب با جمعیت کاربران و البته بهتر از نداشتن یک رادیوی محلی.

 
Free counter and web stats