۱۳۸۹ فروردین ۱۸, چهارشنبه

ببخشید من فرزند تان را کشته ام؟


پوزش طلبیدن از پی ِ خطایی که کرده ایم معمولا کار درستی است. پوزش طلبیدن اولین گام و حد اقلی از تلاش برای ترمیم کژی یا کاستی ای است که سبب اش ما بوده ایم. اهل ِ خرد هم معمولا پوزش پذیر اند و می دانند که در ِ پوزش را باز گذاشتن برای همه گان خوب است. نوبت ِ خود آدم هم می رسد.
اما در بعضی جاها پوزش خواستن – حتا اگر اخلاقا کاری درست باشد- به هیچ دردی نمی خورد. نمونه اش همین معذرت خواهی هایی که این روزها مثلا به دنبال کشتن غیرنظامیان می کنند. می گویند : "ما عمیقا متاسف ایم و معذرت می خواهیم. ما می دانیم که این رنج برای همیشه با بازمانده گان قربانیان خواهد ماند". در این جا معذرت خواستن کاملا بی معنا می شود. چرا که معذرت خواستن وقتی معنا دارد که شما به طور موجهی به طرف مقابل تان نشان بدهید که امکان تصحیح خطایی که از شما سر زده به نحوی وجود دارد. یا آنچه شما به عنوان " بدل ِ خطا" عرضه می کنید می تواند به لحاظ ِ کیفی تا حد زیادی خطای تان را جبران کند. قید ِ " به لحاظ کیفی " را آوردم چون وقتی ما از کسی ناراحت می شویم این ناراحتی صرفا به خاطر این نیست که او هزار افغانی از جیب ما دزدیده است ، به این علت هم هست که چیزی به نام اعتماد و اخلاق را  زیر پا کرده است. معذرت خواهی باید تا حدی که ممکن است هم وزن خطا باشد. اگر مثلا به کسی دشنامی داده اید و حالا به راستی پوزش می طلبید ، این " پوزش طلبی صادقانه" هم وزن آن دشنام است و می تواند زخم ِ آن دشنام را التیام ببخشد. اما اگر پدر کسی را کشته اید و حالا معذرت می خواهید در واقع به آن کس می گویید : " به نظر ِ من همین پوزش خواستن من ، این کلماتی که به کار می برم و احساسی که در این کلمات می گنجانم ، هم وزن ِ آتش دردی است که عمق استخوان شما را می سوزاند. می دانم رشته یی را در زنده گی تان پاره کرده ام که برای شما بسیار عزیز بوده. اما یک لحظه باشید ، من جادویی بلدم و می توانم با ردیف کردن واژه ها این رشته ی گسسته- تا -همیشه را بازسازی کنم". ولی روشن است که در این مورد نمی توان هیچ چیزی به عنوان ِ " بدل ِ خطا" عرضه کرد. هیچ چیزی نمی تواند جانشین جان ِ آدمی شود. هیچ لطفی از عهده ی بازسازی پیوندی بر نمی آید که تا همیشه گسسته است و  به هیچ حیلتی هرگزش نمی توان باز آورد.
من فکر می کنم که وقتی که مثلا نیروهای ناتو یا امریکا به خاطر قتل غیر نظامیان معذرت خواهی می کنند ، این معذرت خواهی ها کاملا خلاف پرور اند. آدم فکر می کند کسی سعی می کند مرا بازی بدهد. و این حس ، معذرت خواهی را تبدیل می کند به نمک پاشیدن بر سر زخمی که هنوز ازش خون می آید.  

۵ نظر:

ناشناس گفت...

البته باید گفت که کشتار غیرنظامیان توسط نیروهای آمریکا و ناتو بسیار کم اتفاق میافتد. تمام این کتشارهایی که بنام غیرنظامی نشر میگردد در حقیقت پشتون هایی هستند که به حمایت از طالبان میخواهند فعالیت های نظامی نمایند، اما همینکه به مقصد نرسیدند و له شدند، طبل کشتار غیرنظامیان را به صدا در میآورند و سروصدای شان به چهار کنج دنیا بلند میشود. وگرنه چرا در صفحات شمال و یا مناطق مرکزی غیرنظامیان کشته نمیشوند. بناء زیاد از این جهت ناراحت نباشید.

سخیداد هاتف گفت...

سلام دوست عزیز ناشناس
نکته ی اصلی این یادداشت این نبود که آنانی که کشته می شوند غیر نظامی هستند یا نه. فرض کنید غیر نظامی هستند. نکته ی اصلی همان معذرت خواستن بود در برابر گرفتن جان آدم ها و این که معذرت خواستن در هر جا از عهده ی ترمیم خطایی که رفته بر آید , در برابر ستاندن جان آدم ها از کار می افتد. شادکام باشید.

ناشناس گفت...

سلام

اگر معذرت خواستن نکی است که بر زخم می پاشند پس چه کار کنند؟ ایا راهی به جز انتقام افغانی می ماند؟ یا نه جمع کنند بروند از کشور بیرون تا طالبان راه درستی برای تسکین درد به جاماندگان کشته شدگان پیدا کنند؟

در تمام دنیا حتی نسل کشی را در برابر معذرت خواستن می بخشند. مگر نه؟

چرا کسی از طالبان نمی گوید که غیر نظامیان را گروه گروه می کشند؟ مناطق بزرگ را تحت محاصره دارند و اصلا هدف شان ارعاب مردم عادی است؟

به نظر من در پس هیاهوی کشتار غیر نظامیان اهداف پلید قبیلوی نهفته است. خدا کند اینطور نباشد اما من اینطور می دانم.

صمد

سخیداد هاتف گفت...

صمد عزیز ،
راه دیگری نیست. باید معذرت خواست. اما از معذرت خواهی - یعنی تنها کاری که می توان کرد- کاری بر نمی آید. تراژدی یعنی همین. یعنی این که تنها ابزاری که در اختیار دارید هیچ به درد نخورد. شادکام باشید.

فاطمه مهرافزا گفت...

سلام برادر مهترم"
بهبه چی ساده عمیق ودلچسب.
خیر بیبینی.
موفق باشی.

 
Free counter and web stats