سال نو تان مبارک باشد.
خوش حال ام که جمله ی " سال نو تان مبارک باشد" مثل یک جمله ی ساده و بی پیرایه خوانده می شود. خوب است که این امکان هست. و گر نه، اگر خود جمله ها به نحوی می توانستند نشان بدهند که چه گونه نوشته شده اند، خیلی بد می شد. حد اقل برای من خیلی بد می شد. علت اش هم این است که من بسیار مشکل نویس ام. نه این که نوشته های ام مشکل اند؛ در جریان نوشتن تمام جان ام درد می گیرد. آن هم برای این که چیزی که می نویسم ساده و روشن باشد. برای ساده نوشتن خودم را می کشم! و از شما چه پنهان که همین درد کشیدن برای من همان لذت نوشتن است (حالا روان شناسان زیر لب بگویند: مازوخیزم/ میزوکیزم!). با این همه، خسته شده ام. مدتی باید در این جا ننویسم. وقتی که حال اش آمد نوشتن را دو باره شروع می کنم. فاصله گرفتن از محبوبی چون نوشتن سخت است. ولی این لازم آمده دیگر. می دانم عده یی از خواننده گان از این تصمیم من ناراحت خواهند شد و خواهند گفت: " تشکر از این تحفه ی سال نو ات!". بر می گردم. مدتی که بگذرد، دل ام برای نوشتن و برای شما تنگ می شود.
این را هم می دانم که عده یی دیگر خواهند گفت: " برادر، برو گم شو. این همه شرح نمی خواست. واقعا که پر رویی". به این دسته ی دوم می گویم: خیر است. می دانم که در این یادداشت مقداری کج دماغی دیده اید. جوش نزنید. برای صحت تان خوب نیست. آدم نمی میرد اگر به جای این همه قهر لبخندی بزند و نادیده بگیرد.
پس تا مدتی دیگر، خدا یا شیطان( هر کدام که برای شما بهتر کار می دهد) یار تان.
۱۳ نظر:
هاتف عزیز و مهربان، سال نو تان مبارک باشد. امید وارم پس از چند روز استراحت زود به رهانه برگردی. این جا پنجره ایست برای هوای تازه، برای اندیشیدن در هوای تازه و بهاری. لطفا این پنجره را مدت طولانی بسته نگذارید. حالا که اختیار باز و بست رهانه به دست شما است، هوای بهاری را از ما دریغ نکنید.
براي خود حال نو مي سازيد. سال نو و حال نوي شما هم مبارك. بي رهانه خوش بگذرد.
سلام هاتف عزیز،
سال نو شما نیز مبارک و صد مبارک، من به این باورم که حسن نوشتار شما در همان ساده نویسیی «بی پیر» شماست و جادوی آن در محتوی. نویسندگانی داریم که تمام زوق خود را در مغلق نویسی اختصاص میدهد، در نتیجه خوانندۀ عزیز خود را در باطلاق زوق ادبیی خود که هیچ چیزی هم عاید اش نمی شود و چه بسا که حد اقل از خواندن همان نوشته دل سرد نیز میشود.
فرموده اید: ...با این همه، خسته شده ام. مدتی باید در این جا ننویسم. وقتی که حال اش آمد نوشتن را دو باره شروع می کنم. فاصله گرفتن از محبوبی چون نوشتن سخت است. ولی این لازم آمده دیگر...ما که دیگر با این کارهای شما عادت کرده ایم، و چارۀ هم جز عادت کردن نداریم، "لازم آمده دیگر". در این فرصت خوب است که بگویم از شما بسیار جیز هارا آموخته ام، به هاتف و رهانه همیشه می اندیشم، این دو نام در ذهنم یکنوع هم آوایی دارد.
اینکه یکی از دو دشمن را به یاری ما فرستاده اید، یا مارا به یاری جستن از یکی از آن دو راه نمایی فرموده اید، سخاوت مندانه است، لاکن دریغا که ما از آن هر دو نا امیدیم از این رو تصمیم ما این شد که شما را به خرد شما بسپاریم، خرد یار تان، ها!!! فراموش کردم... دیر نکنید، دیر.
من هم سال نو را به شما تبریک گفته, سال خوشی را برای تان آرزو می کنم.
بلی ما راضی به زحمت تان نیستیم, و خوش نداریم که مزاحم تان باشیم. می روم و دوباره تمام نوشته های تان را می خوانم...
بدرود
سلام حضرت هاتف. خوشحالم که در آستانهی سال نو، واژههایت همچنان سرشار از طنز و تازهگی است. بروید خدا... یارتان، اما زود برگردید.
هاتف عزیز سلام سال نو شما همه دوستان مبارک باشد.
خوب حالا که چند مدتی از رهانه دور میشود ، ولی قلم کاغذ را فراموش نکنید یاداشت های در همه وقت بنویسید. با بر گشتن دوباره در رهانه دست پر بر گردید.
موفق پیروز باشید.
( احمد )
سال نو تان مبارک باد و حال نو تان خوشایند.
ذهن مرا چند وقتی است که " شیطان " مشغول کرده است. به این معنی:
اگر به صفات و خصوصیات شیطان توجه کنیم ( در قران و روایات اسلامی و مسیحی و یهودی ) به این نتیجه می رسیم که شیطان تنها موجودی است که خداوند در مقابلش عاجز است. یعنی نمی تواند او را شکست بدهد. او ابدی، سرکش، توانا، شجاع، باهوش و شکست ناپذیر و نستوه است.
در دین اسلام، مسیحیت و یهودیت تنها شیطان است که چالش ابدی ر در مقابل خداوند ایجاد کرده است.
از اینجا به این نتیجه می رسم که خداوند انقدر هم توانا و دانا و یگانه نیست. اگر همه ای صفات خداوند درست می بود، چیزی به نام شیطان نباید موفق به ایجاد یک جبهه ای مستحکم در مقابلش می شد. این است که من اساس اندیشه ای خدا در این سه دین را ضعیف و از بنیاد ویران می دانم.
اما از انجایی که شیطان کمتر خودخواه، حسود، ظالم، قهار و شکنجه گر است ، من با او بیشتر احساس امنیت و راحتی می کنم. مخصوصا خدای اسلامی یک خدای بسیار وحشتناک، انتقام گیر، حسود، خودخواه، شرور، فریبکار، ظالم و ناتوان است. قهر و غضب خدای اسلام، به حسادت او در توانایی شیطان بستگی دارد. از روایات اسلامی پیدا است که او با شیطان رقابت می کند و چون از شیطان شکست می خورد، برای رفع درد این شکست، به شکنجه و تهدید انسان رو می اورد.
این برداشت من از فلسفه ای خداشناسی اسلامی است.
شیطان یار همه مان باد
برگردید که چراغ موشک رهانه غنیمتی است.
رازی زاولی
سلام..
سال نوتان مبارک. تنهایمان می گذارید؟ ناجوانی است به خدا.
لا اقل در ریخته ها نوشتن را ادامه دهید.
سلام هاتف صاحب
سال نو شما مبارک ولی حال نو تان خیر!
والله بنده که از بی حسی وبی حالی در آغاز سال جدید تجربه خوبی ندارم سال قبل دقیقا"همچین حس وحالی داشتم وهمین حس حال باعث شد ده ماه تمام از اینترنت دور بمانم.
اگر از نگاه ادم های خرافاتی بنگریم توصیه میکنم چند پست حتی بی محتوا نشر کنید. تا درکل سال همین طوری بی حس وحال نمایند.
خلاصه از ما گفتن.
سلام.خاندن مطالب شما د راينجا به زور فيلترشكن براي ما ميسور است.من علاقه مندم اگر مايل بوديد مرا نيز به جمع دوستانتان اضافه نماييد.
حسن توسلي.
www.homaie.blogfa.com
سال نو و کهنه مبارک تان.
کاش زود برگردی ماهمه سرگردانیم
سلام بر شما گرامی.
بی وفایی مکن برگرد به این خانه
ارسال یک نظر