۱۳۸۸ بهمن ۱۹, دوشنبه

شجاع مثل ِ آهو


من گاهی برای سر گرمی و نیز از سر کنجکاوی یوتیوب را باز می کنم و جنگ حیوانات را تماشا می کنم. شاید بگویید که پاره پاره شدن آهو در چنگال پلنگ چه کیفی هم دارد که تو سرت را با آن گرم می کنی. این هست. اما رفتار حیوانات وجوه جالب دیگری هم دارد. دیروز سه تا شیر را دیدم که یک بفالوی خرد سال را گرفته بودند  و به جست و خیز های خشم آلود ِ بقیه ی بفالو ها  در اطراف خود توجه زیادی نمی کردند. این بی اعتنایی فکر مرا به سوی " شجاعت" معروف شیر برد.
در ادبیات فارسی و نیز در گفتار عمومی ِ روزمره ی مردم شیر نماد شجاعت است. آدم های شجاع را به شیر تشبیه می کنند. عبارت های ِ " شیرمردان و شیر زنان افغانستان" را چند بار دیده و شنیده باشیم خوب است؟  شجاعت شیر و آن گاه تشبیه کردن آدم های شجاع به شیر چنان به اصطلاح جا افتاده که دیگر به نظر نمی رسد فکر کردن در باره ی آن ضرورت یا فایده یی داشته باشد. اما سوال این است : ما از کجا می دانیم که شیر شجاع است؟ می دانیم که شیر حیوان قدرت مندی است ، اما از کجا می دانیم که شجاع هم هست؟ شاید مبنای شجاع خواندن شیر این است که مثلا شیری یک تنه  بر گله یی از گورخر یا آهو حمله می کند. خوب ، شیر حیوانی قوی پنجه و درنده است و هیچ آهویی از عهده ی مقابله با او بر نمی آید. اگر آهو هم شاخ های برنده ی بسیار خطرناکی  می داشت و طبیعت اش چنان می بود که می توانست از این شاخ های برنده در برابر شیر حد اکثر استفاده را ببرد ، شاید شیر نمی توانست حتا بر یک آهو حمله کند چه برسد به یک گله آهو. به بیانی دیگر ، شیر چون زور  بسیار دارد و حیوانات دیگر حریف اش شده نمی توانند از دیگر حیوانات نمی ترسد و گاه و بی گاه بر آنان حمله می برد.
در میان انسان ها مفهوم شجاعت متکی بر زورمندی نیست. ما به مرد چهل ساله یی که بیل بردارد و بر هفتاد کودک پنج ساله حمله کند و بگریزاندشان ، شجاع نمی گوییم. ما کسی را شجاع می دانیم که در زمانی که سامان امور به نحو بارزی موقعیت او را به چالش می خواند هنوز نمی ترسد و پایداری نشان می دهد. این در مورد آدم های شجاع با قدرت و بی قدرت به یک سان صدق می کند. مثلا روزنامه نگاری که به عزم ِ افشا کردن فساد مقامات قدرتمند دولتی وارد میدان می شود و با وجود خطرهای این کار همچنان در کار خود استوار می ماند یک آدم شجاع است. از آن سو ، حاکمی که به دیکتاتور درون خود " نه" می گوید و در برابر جاذبه ی قدرتی که به او امکان سرکوب ِ هر مخالفتی را می دهد مقاومت می کند ، نیز آدم شجاعی است. به هر حال ، ما به کسی که قدرت بیشتری در اختیار داشته باشد و از این قدرت برای سرکوب کردن افراد کم توان و بی قدرت استفاده کند " شجاع" نمی گوییم.
اما چه شده که "شیر" برای ما نماد شجاعت شده؟ هیچ کس نمی تواند به این سوال جواب قطعی بدهد. اما یک احتمال این است که چون فرهنگ گذشته ی ما بیشتر" زور محور" بوده ، شجاع هم صفت کسی بوده که با اتکا بر زور خود موقعیت ِ دیگران را به چالش بخواند و بر آنان حمله ببرد. و این کاری است که شیر می کند و نه مثلا آهو. در غیر این صورت ، باید آن زرافه یی که با بی تابی سعی می کند بچه ی خود را از چنگال شیر رها کند و برای این کار جان خود را هم به خطر می اندازد ، نماد شجاعت می شد و نه شیر.  
شیر یک حیوان است و تا آنجا که فعلا می دانیم  زور فراوان دارد اما دغدغه های اخلاقی ندارد. این که در یک فرهنگ این حیوان فاقد دغدغه های اخلاقی صرفا به خاطر زوری که دارد نماد شجاعت می شود نشان می دهد که در چنین فرهنگی قدرت چه قدر بر دغدغه های اخلاقی غلبه دارد. اصطلاح های " مرد" و " نامرد" هم به همین نحو سکه های رایج  در بازار این فرهنگ می شوند. در چنین فرهنگی شجاعت اخلاقی که شجاعتی واقعی است نشانه ی ضعف ِ آدم می شود و بر سر ِ بام ِ قدرت خود بر آمدن و هیاهو به راه انداختن گواه شجاعت ِ او.
ما وظیفه نداریم که فرهنگ گذشته ی خود را به کناری بگذاریم و کاملا ترک اش بگوییم . اما بد نیست بدانیم که همه ی مفاهیمی که امروز به عنوان میراث فرهنگی ِ گذشته گان در دست ما هستند محصول جهان بینی آنان است و ای بسا که تامل در این نکته چشم ما را بر زاویه های تازه یی در این فرهنگ و تفاوت اش با تجربه ها و اندیشه های عصر ما باز کند.

۲ نظر:

رسول گفت...

سلام
خیلی خوب است تا درمورد استعداد و تواناییهای حیوانات آگاهی داشته باشیم ولی برای ظالم بودن خود نمیتوان توجیه چون شیر مرد پلنگ خانم روباه مرد و امثال اینها را آورد. معمولا ما اسمهای هم متصل به شیر داریم. مثل شیرآقا شیر علی اما در بعضی موارد تشبیه های هم آمده که آهو و غزال را برای خانمها استفاده نموده اند وهمچنان اسمگذاریهای هم به این دو نام وجود دارد. ولی در مورد شیر آقا اگر دقت کنیم که متشکل از یک حیوان درنده و یک انسان بمیان آمده است که میتوان گفت یک انسان مهربان را درترکیب یک حیوان درنده تقدیم به اجتماع نمود.

زواری گفت...

سلام جناب هاتف. متاسفانه میل به چیرگی و قدرت ریشه بسیاری از استعاره های این چنینی است و مختص فرهنگ ما هم نیست. قاعده مشهور الملک لمن غلب ، بی شباهت به رفتار حیوانات درنده نیست و در اشعار کلاسیک فارسی بارها دیده ایم که سلطان قوی را درهنگام حمله و چیرگی بر یک قلمرو کوچک، شجاع و دلاور خوانده اند. اضافه کنید مفهوم ریا را به موضوعی که با ریزبینی طرح کرده اید؛ آن وقت ببینید چی می شود.

 
Free counter and web stats