به نظر می رسد دولت اوباما سر انجام قبول کرده که پاکستان مهم ترین تولید کننده و پرورنده ی تروریزم است. در این اواخر مقامات امریکایی با زبانی صریح تر و تند تر از پاکستان انتقاد می کنند. این مخصوصا برای افغان ها امیدوار کننده است. با وجود این ، وقتی فکر کنیم که پاکستان چه گونه از پشتیبانی ِ طالبان و تروریست های القاعده دست بر خواهد داشت با وضعیت پیچیده یی رو به رو می شویم که چندان امید بخش نیست. روشن است که پاکستان از دخالت در امور افغانستان دست نخواهد کشید. حال ، سوال این است که از این پس پاکستان چه نحوه یی از دخالت در افغانستان را در چارچوب سیاست های خارجی خود پذیرفتنی خواهد دید؟ تردیدی نیست که برای پاکستان هر نحوه یی از دخالت باید نتایج ملموس و قابل اندازه گیری داشته باشد. موفقیت های پیوسته ی پاکستان در افغانستان در سی سال گذشته بسیار چشم گیر بوده. اکنون پاکستان به این سابقه ی توفیق پشت نخواهد کرد. افغانستان در سی سال گذشته مثل موشی بوده که پاکستان ( به مثابه ی پشکی توانمند) با آن عملا بازی کرده. حالا نمی توان به این پشک گفت که از این پس این موش را فقط می توانی بو کنی. انتظار داریم پاکستان دیگر از طالبان و تروریستان همراه شان حمایت نکند و با این کار خود بهترین و کارآمدترین ابزار فشار خود در داخل افغانستان را به کناری بنهد؟ اگر این کار را نکند ، از دست دیگران چه بر می آید؟ پاکستان می تواند ملاعمر را به امریکا تحویل بدهد ، اما هم چنان از طالبان حمایت کند. می تواند ده ها طالب را بکشد اما هم چنان از طالبان حمایت کند. می تواند رسما اعلام کند که وارد مرحله ی تازه یی از مبارزه با تروریزم شده ، اما هم چنان از طالبان حمایت کند. امریکا و دیگر کشورهای غربی نمی توانند به پاکستان بگویند که مثلا تحویل دادن ملاعمر به امریکا چیز مهمی نبوده و نشان از عزم پاکستان برای مقابله با طالبان ندارد. در گذشته هم پاکستان همین کار را کرده. همین دو سال پیش بود که دولت پاکستان مناطق تحت کنترول طالبان را بمباران کرد و با طالبان درگیر شد. آن درگیر شدن از جانب امریکا و غرب جدی گرفته شد. اما بعد معلوم شد که آن حمله ها دوای آرامش اعصاب غرب بوده و نه بیشتر.
به گمان من فشار آوردن بسیار بر پاکستان ممکن نیست و امریکا و غرب نمی توانند این فشار را به گونه یی سامان بدهند که عملا بتواند خرده تعاملات ِ کارساز آی اس آی پاکستان با طالبان را زیر کنترول بیاورد. آنچه واقعا می تواند معادله ها را دگرگون کند ، اراده ی جامعه ی پشتون افغانستان برای مقابله با تروریزم و طالبانیزم است. تا وقتی که پشتون های هنوز گرفتار در جاذبه ی طالبان از این جاذبه رها نشوند پاکستان همیشه پشک خواهد ماند و افغانستان همواره موش. جاذبه ی طالبان برای پشتون های طرفدار آنان تنها جاذبه ی ایدئولوژیک و قومی نیست. در مدار این جاذبه پول هست ، قدرت هست، منزلت درون قبیله یی هست ، همه چیز هست. مثلا کسی که قدرت ، نفوذ و منزلت مذهبی-قبیله یی فراوانی در فلان منطقه ی مرزی میان افغانستان و پاکستان دارد چوب های چارتراش هم قاچاق می کند ، تریاک و هرویین هم قاچاق می کند. آن کس که در منطقه ی ویش یا اسپین بولدک تجارت خانه دارد و در عین زمان صاحب چندین تجارت خانه در کویته ی پاکستان است و با تابعیت دو گانه ی افغانی-پاکستانی زنده گی می کند تنها در سایه ی یک نظم ویژه می تواند آن چنان زنده گی کند. آن نظم ویژه این است : پاکستان به او اجازه می دهد که به شرط همکاری با سازمان اطلاعات پاکستان با امپراتوری تجاری محلی و فرا- محلی خود سرخوش باشد. همین آدم ها همزمان هم طالب اند ، هم کارگزار آی اس آی و هم همراه دولت افغانستان. برای آنان " کشور افغانستان" یا " مملکت پاکستان" معنایی ندارد. برای آنان تنها چیزی که معنا دارد " شبکه ی زیست ِ آنچنانی" است. و در همین شبکه است که سرنوشت نفوذ پاکستان در افغانستان رقم می خورد. در تحت همین شبکه ها است که خانواده های پشتون از مکتب و دانشگاه محروم می شوند و جوانان و نوجوانان شان به دام واحد های طالب ساز آی اس آی می افتند.
حال ، مجموع این مکانیزم را – با همه ی پیچیده گی های اش- نمی توان کنترول کرد. امریکا و غرب نمی توانند کار پاکستان در درون این مکانیزم را متوقف کنند. کار دراز مدت در سمت افغانی این مکانیزم هم نتیجه ی فوری نخواهد داد. می ماند این که امریکا و ناتو برای حل مشکل طالبان در داخل افغانستان به فشار شدید نظامی روی بیاورند. این کار هم فعلا دور از انتظار است. جز این که عملیات نظامی گسترده به تلفات گسترده ی غیر نظامیان منجر می شود ، خود دولت آقای کرزی هم مخالف فشار نظامی بر طالبان است. نتیجه؟ نتیجه این می شود که تندی های واشنگتن با اسلام آباد در عمل نتیجه ی چندانی نخواهد داشت و پاکستان مثل گذشته نفوذ و تاثیر دشمنانه ی خود در افغانستان را نگه خواهد داشت.
۱ نظر:
"آنچه واقعا می تواند معادله ها را دگرگون کند ، اراده ی جامعه ی پشتون افغانستان برای مقابله با تروریزم و طالبانیزم است. تا وقتی که پشتون های هنوز گرفتار در جاذبه ی طالبان از این جاذبه رها نشوند پاکستان همیشه پشک خواهد ماند و افغانستان همواره موش"
آمدیم و پشتون های افغانستان هیچ وقت ازین جاذبه ها دل نکندند یا نتوانستند دل بکنند. تکلیف ما غیر پشتون ها چیست؟
و اینکه وجود یک دولت غیر پشتون کارساز نخواهد بود؟
ارسال یک نظر