در این روزها بسیاری نگران اند که کار اعتصاب ِ غذای سیمین بارکزی سر انجام به کجا خواهد رسید. این نگرانی بجا است. زنده گی یک آدم از رشته ی باریک یک اعتراض آویخته است و ممکن است این رشته بگسلد و این آدم بیفتد. چرا سیمین بارکزی تدبیری این چنین شدید را بر گزیده؟ بعضی می گویند اعتصاب او برای احیای عدالت است. بعضی می گویند ناشی از حب ِ مقام است. بعضی می گویند او نمی تواند رویای رسیدن به پارلمان را این چنین آسان ترک کند. هر کس گمانی می زند.
فرض کنید اعتصاب خانم بارکزی به خاطر درخشان ترین آرمان های انسانی است. آیا در این صورت ، به آخر خط می رسیم و می گوییم : خوب ، حال که این طور است این اعتصاب عالی است و از این بهتر نمی شود؟ به نظر من حتا اگر درست باشد که خانم بارکزی تنها به خاطر عدالت دست به اعتصاب غذا زده است ، هنوز می توان گفت که این انتخاب در متن شرایط موجود انتخاب بدی است.
یک- آیا سیمین بارکزی پیش از آن که دست به اعتصاب بزند حساب هزینه و فایده ی این اعتصاب را کرده است یا نه؟ اگر این محاسبه را کرده ، به نظر او چه سودی از این کار حاصل می شود که دادن این هزینه را توجیه می کند؟ مثلا اگر خانم بارکزی واقعا جان خود را از دست بدهد ، مرگ او چه حاصلی برای افغانستان یا خانواده ی او خواهد داشت؟ در این جا ، عده یی برافروخته خواهند شد و خواهند گفت :" آقا ، کار عدالت خواهی کار دکانداری نیست که این را بدهی و آن را بگیری و از این داد و گرفت حتما سودی ببری. قصه ی عدالت طلبی قصه ی قمار عاشقانه است". این هم دیدگاهی است. اما من دیری است بر این باورم که وقتی که یک فرد عدالت خواه و آزادی طلب عدالت و آزادی را برای همه گان می خواهد ، باید اهل محاسبه ی هزینه و فایده هم باشد. در غیر این صورت ، عدالت طلبی و آزادی خواهی او را نمی توان خیلی جدی گرفت. درک این قضیه خیلی آسان است : مردی یا زنی صد کمال دارد و یکی از کمالات اش این است که وضع جامعه را عادلانه تر می خواهد. روزی این مرد یا زن از دیدن هزاران بی عدالتی سیر می شود و با دلی پر خون ، اعصابی در هم ریخته و وجودی سراسر اعتراض دست به اعتصاب غذا می زند و در ظرف چند روز از بین می رود. حال ، کسی می تواند در برابر جنازه ی او بایستد و بگوید : " ای شهید بزرگ ، من درک می کنم که چه چیزی ترا به این جا آورد. اما حالا که تو نیستی ما کسی را از دست داده ایم که اگر زنده می بود می توانست ما را به عدالت و آزادی خیلی نزدیک تر کند". آن کس که عدالت و آزادی را برای همه گان می خواهد و به همین خاطر مثلا نماینده ی پارلمان می شود ، نباید کاری کند که خودش را قهرمان بسازد اما قهرمانی اش در سطح جامعه جز محرومیت مردم از یک " همراه ِ توانا " حاصلی نداشته باشد.
دو- رویکرد ِ رادیکال خانم بارکزی در شکل اعتصاب غذای نامحدود ، معنای دیگری هم دارد: او تمایل به اتخاذ شیوه های رادیکال دارد ، به گونه یی که نمی تواند با واقعیت های سیاسی جز از موضع " برنده" رو به رو شود. دنیای سیاست – از هر زاویه که به آن نگاه کنیم- همیشه سرشار از بازی است و با " تفکر یا حق یا باطل" نمی توان واردش شد. به این معنا که حق و باطل در چارچوب عمل سیاسی همان حق و باطل در عالم باورهای فردی نیستند.از الزامات ورود در بازی سیاسی یکی این است که آدم حق و باطل های خود را به نحوی با صلاح و غیر صلاح های عرفی هم سازگار کند. اگر این طور نباشد یک نماینده ی پارلمان ( که در کشوری چون افغانستان کارش حتما سیاسی است) نمی تواند در مجلس قانون گزاری کشور کار مفیدی برای مردم بکند.
سه- آنچه تا کنون گفتم به هیچ وجه برای کم اهمیت جلوه دادن اعتصاب غذای خانم بارکزی نیست. کاش او به خاطر کودکان خود ( اگر دارد) به اعتصاب غذا پایان بدهد. کسی که آن قدر شجاعت دارد که می تواند به خاطر چیزی تا پای مرگ برود ، بهتر است آن شجاعت را برای رفتن تا اوج زنده گی به کار بگیرد. برای این دومی راه هایی دیگر هم هستند.
۱۰ نظر:
فکر می کنم کسی مانند این خانم؛ باید یک آدم بزرگ باشد. حداقل این برایم معلوم است که یک انسان بزرگ است چون برای هدفش؛ شجاعت ایستادن برای آن را دارد.
مگر کسی نیست که به این خانم بگوید که طبیله به اعتصاب غذا نمی ارزد؟
این عدالت خواهی نیست٬ طبیله خواهی است.
با سلام
نسبت به اعتصاب غذای خانم بارکزی ، با عقیده شما همنظر هستم .
دانش
www.qanonmandi.blogfa.com
اعتصاب غذا فایده دارد اما در موقع مناسب و البته اعتصاب کننده هم باید در نظر بگیرد که تا چه حد این کارش در تغییر نظر دیگران اثر دارد. مثلن اعتصاب غذای گاندی نتیجه داشت. این خانم چه جایگاهی بین مردم دارد؟ چقدر احتمال مرگش مردم را متأثر میکند؟ شاید ایشان جانش را از دست داد یا دچار نقصی غیر قبل جبران در سلامتی شد. آیا کسی تره هم خورد خواهد کرد؟ جامعه تا چه حد به اعتراض واکنش نشان میدهد؟ آیا ما در شرایط و حساسیتی هستیم که اعتصاب غذای دیگری برای عدالت خواهی وجدان ما را بر انگیزد؟ شاید چنان سرگرم مسایل جانبی و دغدغه های دیگر هستیم که فقط تماشا میکنیم و بعد یا اهی از تاسف میکشیم و تمام؛ یا ناامید میشویم و فراموش میکنیم. چقدر جان دادن کسی برای هدفی برای ما مهم است؟ عادی نشده این جان دادن در افغانستان؟ مرگ را هر روز میبینند. چه مرگ تصادفی در انتحار، چه مرگ در نبرد. شاید هم هنوز ما به اهالی سیاست و حکومت اطمینان نداریم. به نظر من حالا وقتش نیست که این گونه اعتراض انتخاب شود. اعتصاب غذا. میان همقطاران و مردم محبوب باید باشی و نفوذ داشته باشی تا اثری داشته باشد این اعتراض.
هاتف عزیز دورد؛
چندیست رهانه چنگ به دل زده است و همیشه از آن خبر می گیرم. نوشته هایت فوق العاده است. اما این حتما به معنی موافقت دربست با آن ها نیست.
مثلا در مورد خانم بارکزی من با دیدگاه شما زیاد موافق نیستم. هرچند به قول خودتان «این هم حرف و دیدگاهی است.» ایشان سه فرزند دارند که خوردترین آنها کمی بیش از دو سال عمر دارد. من این روزها، به اقتضای شغل ام، از خیمه ی اعتصاب او سر می زنم. بنابرین تجربه مستقیم تر نسبت به شما دارم.
کوتاه اگر بگویم؛ حق بر سر معامله میان حق و باطل نیست که خانم بارکزی از حق خود-دست کم در حوزه سیاست-کوتاه بیاید. سخن بر حق بازبینی پرونده ای است که براساس آن خانم بارکزی مجرم و متقلب شناخته شده است. مهم نیست که ادعاهای بارکزی در مورد تلف شدن حق ایشان درست باشد یا نه. مهم این است که ولو بارکزی مجرم هم باشد حق دارد پرونده اش در حضور ناظران بین المللی بازبینی شود. این حقی است که خطرناک ترین مجرمان هم نمی توان گرفت.
می ماند روش ایشان. دیدیم که تظاهرات، تحصن، فشارهای مدنی و ... نتیجه نداد و ائتلاف حمایت از قانون- به هر دلیلی- بدون سیمین و هشت عضو دیگر دوباره به مجلس بازگشت، شما جای ایشان بودید، چه کار می کردید؟
http://www.khaama.com/afghan-activists-appeal-to-end-semin-barekzai-hunger-strike-667
لطفاً خامه پرس را در لنکهای بلاگ تان اظافه نمائید.
تشکر
www.khaama.com
سروش عزیز ،
از لطف تان در حق من و رهانه تشکر.
البته که خانم بارکزی حق دارد به هر روشی که برای خودش موجه یا کارآمد است دست به اعتراض مدنی بزند. به لحاظ روشی ، گمان من این است که یکی از این دو حالت اتفاق افتاده : یا خانم بارکزی در هیچ حالتی از حق خود ( از جمله حق خود برای بازبینی آراء) نمی گذرد. یا این است که ایشان حساب کرده که این روش کار خواهد داد. من فکر می کنم با هر دو فرض انتخاب ایشان انتخاب خوبی نیست. در عرصه ی سیاست نمی توان همواره پیروز بود ( حتا اگر شکست مان ناشی از تقلب دیگران باشد). همین طور، نباید روشی را در پیش گرفت که کارآمدی اش در جامعه ی افغانی خیلی اندک است.
شادکام باشید.
من با هاتف موافق ام. آدم باید حساب هزینه و سود حتا عدالت خواهی را هم بکند. دوازده روز از اعتصاب خانم بارکزی گذشت، اما دوازده نفر به خاطر عدالت خواهی از او حمایت نکردند، چهار چهار نفری هم که به او پیوسته اند، سخت تشنه ی به یادآمدن هستند و به همین دلیل به او پیوسته اند.
از این که بگذریم، خانم بارکزی چارچوب های قانونیِ دادخواهی را نمی پذیرد و یا نمی داند. هرچه که هست، افغانستان مراجعی برای دادرسی دارد و خانم بارکزی به هیچ یک از این مراجع مراجعه نکرده است. اعتصاب خانم بارکزی بیش تر از آن که دادخواهی باشد، نمایش می نماید. این هم بماند که خانم بارکزی سابقه ای دارد که اعتراض امروزاش را مورد تردید قرار می دهد.
حتی اگر ایشان بمیرد و یا اینکه دراثر معامله ای آن را ختم کند، نتایج این اقدام برای وی و کشور مهم است. فتح باب جدیدی است به جای تفنگ و زور...
حالا تعجب من از جناب هاتف و برخی دوستان محاسبه گر دیگر این است که با نفی چنین حرکتی مستقیما مردم را تشویق می کنند که عمل سیاسی مدنی در افغانستان بی فایده است و بارکزی نیز بازور و تفنگ باید به حقش برسد و اگر زور ندارد هم بزدلانه حقش را فراموش کند و در خاموشی بمیرد بهتر است!
با درود .
شما درست میفرمایی .
قضایا را از سه زاویه ، تکیه قلم چرا ؟ .
از یک زاویه به « بی تفاوتی » نگاه بفرما .
دو زاویه دیگر بماند بجاش . مرسی .
Kamalkabuli.blogfa.com
ارسال یک نظر