۱۳۹۱ شهریور ۴, شنبه

عاطفه ی پدر در ترازو

این روزها ویدئویی بر پهنه ی انترنیت آورده شده که در آن پدر شکیلا - دختر جوانی که در بامیان به قتل رسید- می گوید که شکیلا را کسی دیگر نکشته است. می گوید علت قتل او بازی با تفنگ بوده و نباید هیچ کسی را به قتل او متهم کرد. از جمله، سید واحدی بهشتی متهم اصلی پرونده را نیز تبرئه می کند. عده یی این ویدئو را سند گرفته اند که پس کار تمام است و حالا که پدر مقتول چنین سخن می گوید دیگر باید پرونده ی قتل شکیلا را بست و بر طاق خاتمت گذاشت. بعضی می گویند پدر شکیلا زیر فشار آن گونه سخن گفته است.

 فرض را قوی بگیریم و بگوییم که پدر شکیلا کاملا صادقانه و با اراده ی خود آن حرف ها را گفته. فرض کنیم که او واقعا اعتقاد دارد که دخترش در اثر بی احتیاطی خود به قتل رسیده. فرض کنیم که او به راستی فکر می کند که پای سید واحدی بهشتی را به میان آوردن کار غلط و غیر عادلانه یی است.
اکنون، سوال این است: ارزش واقعی این موضع گیری پدر شکیلا در یک تحقیق قانونی چیست؟ آیا اگر پدر شکیلا در محکمه نزد سید واحدی بهشتی برود و با خلوص تمام خطاب به او بگوید "من از تو متشکرم که دخترم را کشتی" آن گاه دیگر قضیه تمام است؟ آیا همین که پدری قبول کرد که متهم به قتل دخترش بی گناه است، همین سند بی گناهی متهم می شود؟
کسانی که از سخنان پدر شکیلا خیلی خوش حال شده اند یا تکان خورده اند باید به این پرسش پاسخ بدهند: چه چیزی باعث می شود که ما سخنان پدر شکیلا را دارای وزن و اعتبار بیشتری بدانیم؟ آنچه در این پرونده واقعا می تواند وزن و اعتبار داشته باشد نتیجه ی یک تحقیق عمیق فنی و کارشناسانه و بی طرفانه است. عاطفه ی پدری شکیلا به هیچ وجه او را در موقعیت یک متخصص جرم شناس قرار نمی دهد. پدر شکیلا یک تنه چه تحقیقی کرده و چه روش خارق العاده یی به کار بسته که نتیجه ی تحقیق او این قدر با اعتبار و سنگین شده است؟ اگر فردا کسی برادر شکیلا را به قتل برساند و پدر آن ها باز بیاید و شهادت بدهد که پسرش خود کشی کرده باز همان سخنان پدر او را اصل می گیریم و متقاعد می شویم؟
نکته ی اصلی این است: حتا اگر تمام اعضای خانواده ی شکیلا هم به نفع سید واحدی بهشتی شهادت بدهند، هنوز هیچ چیزی روشن نشده. سرنوشت این پرونده ها را باید تحقیق قانونی و جنایی و کارشناسانه روشن کند ، نه نوع نگاه و احساسات خانواده ی مقتول یا قاتل. 

۶ نظر:

ناشناس گفت...

آقای هاتف شما هم عجب حرفهای میزنید. مگر افغانستان مملکت نیست که هر که میزند و میگوید که سر زدنی بالاست این جمله خودش بیانگر شعور اجتماعی و مشخص نمودن اعتبار اجتماعی تبعه افغانستان را نمایندگی میکند پس با چنین منطق که از دهان فرهنگی و غیر فرهنگی شنیده میشود خودش گواه بر این است که در چنین قضیه ها هم باید مسئله چنین پیگیری گردد.

حلیمی گفت...

سلام آقای هاتف. هر وقت اینجا چیزی نوشتید، حتما در فیس‌بوک به قول معروف اطلاع رسانی کنید. اینطوری (بدون اطلاع رسانی در فیس‌بوک) خیلی‌ها بی خبر می مانند. وقتی حتی مردمی که شوق و احتیاج شدید به خواندن نوشته‌های شما دارند، گاهی خبر نمی شوند و محروم می مانند، معلوم است که مردمان دیگر چه حال و روز دارند.

غلام نبی افضلی گفت...

سلام بر استاد هاتف،
عجب بحث نوسان و کم سابقه ای را در جمهوری سکوت مطرح نمودید، لازمه ی این بحث اما قدرت استدلال بلند، شهامت، صبر و منطق رسا می طلبد (چیزهای را که شما دارید) البته کم سابقه که گفتم، قصدم کم سابقه در میان نویسندگان ما است و می دانم که شما پیش از این نیز چنین بحث ها داشته اید.

اما آنچه را که پدر شکیلا می گوید، اگرچه او پدر مقتول است، پدر بودن شاهد شدن یا مدعی شدن را نفی نمی تواند، پدر شکیلا میتواند حدث بزند که فرزند اورا کسی نکشته مگر خود او. و او همچنین می تواند حدث بزند که فرزند اورا کسی کشته. اما سخن این است که پدر شکیلا اصلاً در محل حادثه حضور نداشته تا نظری در مورد داشته باشد. همچنین که پدر مقتول یا هرکس دیگر حق برائت دادن و یا تعطیل دوسیه ی دعوا را ندارد. اینکه او «به هر دلیلی» ادعا ندارد، نباید در روند تحقیقات عدلی نیز خللی ایجاد گردد.
اما این سخنان قدری فرعی نیز هست. سخن اصلی این است که تحقیقات اولیه ی طبی نشان داده که بر عصمت شکیلا تجاوز صورت گرفته است، این امر به محکمه و مردمان امکان این را می دهد که به "به قتل رسیندن شکیلا توسط کسی" بی اندیشد.

شب ستا گفت...

وقتی خود بهشتی می گوید که پدر شکیلا در محل وقوع حادثه نبوده, این چه اصراری است که بیاییم نظر پدر مقتول را حجت قرار دهیم. این خود نشان می دهد که تلاش ها برای تبرئه کردن بهشتی همچنان با قوت ادامه دارد.

ناشناس گفت...

هاتف عزیز

خوب است مسایل را از زوایای مختلف ببینیم. من خودم هیچ امید به حل این قضیه ندارم و معتقدم که سر انجام این قضیه زیر گرد و خاک زمان گم می شود همچنان که هزاران هزار از این قضیه را به چنین سرنوشتی گرفتار شده اند.

حالا از پدر شکیلا مدم چه می خواهند؟ پیر مرد بیچاره ای فقیر کم زور در مقابل ادم های قدرتمند صاحب مقام و پول و واسط قرار گرفته است ان هم در کشوری مثل افغانستان و ان هم در سرزمینی که قاتل را اقا صاحب گفته دستش را می بوسند.

واقعا دلم به حال این پدر بدبخت می سوزد و موقعیت وحشتناک اش را با پوست و استخوانم حس می کنم.

رازی

ناشناس گفت...

سلام به استاد هاتف
این قضیه اسفبار نشان می دهد که که از مدهب و دین در افغانسان به چه اندازه استفاده ابزاری می شود.
پدر مقتول هم نمی تواند جرات کند که به سادات قابل بگوید حتا اگر صد در صد بداند که قاتل که است.

 
Free counter and web stats