این روزها ویدئویی بر پهنه ی انترنیت آورده شده که در آن پدر شکیلا - دختر جوانی که در بامیان به قتل رسید- می گوید که شکیلا را کسی دیگر نکشته است. می گوید علت قتل او بازی با تفنگ بوده و نباید هیچ کسی را به قتل او متهم کرد. از جمله، سید واحدی بهشتی متهم اصلی پرونده را نیز تبرئه می کند. عده یی این ویدئو را سند گرفته اند که پس کار تمام است و حالا که پدر مقتول چنین سخن می گوید دیگر باید پرونده ی قتل شکیلا را بست و بر طاق خاتمت گذاشت. بعضی می گویند پدر شکیلا زیر فشار آن گونه سخن گفته است.
فرض را قوی بگیریم و بگوییم که پدر شکیلا کاملا صادقانه و با اراده ی خود آن حرف ها را گفته. فرض کنیم که او واقعا اعتقاد دارد که دخترش در اثر بی احتیاطی خود به قتل رسیده. فرض کنیم که او به راستی فکر می کند که پای سید واحدی بهشتی را به میان آوردن کار غلط و غیر عادلانه یی است.
اکنون، سوال این است: ارزش واقعی این موضع گیری پدر شکیلا در یک تحقیق قانونی چیست؟ آیا اگر پدر شکیلا در محکمه نزد سید واحدی بهشتی برود و با خلوص تمام خطاب به او بگوید "من از تو متشکرم که دخترم را کشتی" آن گاه دیگر قضیه تمام است؟ آیا همین که پدری قبول کرد که متهم به قتل دخترش بی گناه است، همین سند بی گناهی متهم می شود؟
کسانی که از سخنان پدر شکیلا خیلی خوش حال شده اند یا تکان خورده اند باید به این پرسش پاسخ بدهند: چه چیزی باعث می شود که ما سخنان پدر شکیلا را دارای وزن و اعتبار بیشتری بدانیم؟ آنچه در این پرونده واقعا می تواند وزن و اعتبار داشته باشد نتیجه ی یک تحقیق عمیق فنی و کارشناسانه و بی طرفانه است. عاطفه ی پدری شکیلا به هیچ وجه او را در موقعیت یک متخصص جرم شناس قرار نمی دهد. پدر شکیلا یک تنه چه تحقیقی کرده و چه روش خارق العاده یی به کار بسته که نتیجه ی تحقیق او این قدر با اعتبار و سنگین شده است؟ اگر فردا کسی برادر شکیلا را به قتل برساند و پدر آن ها باز بیاید و شهادت بدهد که پسرش خود کشی کرده باز همان سخنان پدر او را اصل می گیریم و متقاعد می شویم؟
نکته ی اصلی این است: حتا اگر تمام اعضای خانواده ی شکیلا هم به نفع سید واحدی بهشتی شهادت بدهند، هنوز هیچ چیزی روشن نشده. سرنوشت این پرونده ها را باید تحقیق قانونی و جنایی و کارشناسانه روشن کند ، نه نوع نگاه و احساسات خانواده ی مقتول یا قاتل.
فرض را قوی بگیریم و بگوییم که پدر شکیلا کاملا صادقانه و با اراده ی خود آن حرف ها را گفته. فرض کنیم که او واقعا اعتقاد دارد که دخترش در اثر بی احتیاطی خود به قتل رسیده. فرض کنیم که او به راستی فکر می کند که پای سید واحدی بهشتی را به میان آوردن کار غلط و غیر عادلانه یی است.
اکنون، سوال این است: ارزش واقعی این موضع گیری پدر شکیلا در یک تحقیق قانونی چیست؟ آیا اگر پدر شکیلا در محکمه نزد سید واحدی بهشتی برود و با خلوص تمام خطاب به او بگوید "من از تو متشکرم که دخترم را کشتی" آن گاه دیگر قضیه تمام است؟ آیا همین که پدری قبول کرد که متهم به قتل دخترش بی گناه است، همین سند بی گناهی متهم می شود؟
کسانی که از سخنان پدر شکیلا خیلی خوش حال شده اند یا تکان خورده اند باید به این پرسش پاسخ بدهند: چه چیزی باعث می شود که ما سخنان پدر شکیلا را دارای وزن و اعتبار بیشتری بدانیم؟ آنچه در این پرونده واقعا می تواند وزن و اعتبار داشته باشد نتیجه ی یک تحقیق عمیق فنی و کارشناسانه و بی طرفانه است. عاطفه ی پدری شکیلا به هیچ وجه او را در موقعیت یک متخصص جرم شناس قرار نمی دهد. پدر شکیلا یک تنه چه تحقیقی کرده و چه روش خارق العاده یی به کار بسته که نتیجه ی تحقیق او این قدر با اعتبار و سنگین شده است؟ اگر فردا کسی برادر شکیلا را به قتل برساند و پدر آن ها باز بیاید و شهادت بدهد که پسرش خود کشی کرده باز همان سخنان پدر او را اصل می گیریم و متقاعد می شویم؟
نکته ی اصلی این است: حتا اگر تمام اعضای خانواده ی شکیلا هم به نفع سید واحدی بهشتی شهادت بدهند، هنوز هیچ چیزی روشن نشده. سرنوشت این پرونده ها را باید تحقیق قانونی و جنایی و کارشناسانه روشن کند ، نه نوع نگاه و احساسات خانواده ی مقتول یا قاتل.