من برای ده روز دیگر - یا بیشتر- در اینجا نخواهم نوشت. تا آن وقت , لحظه های تان خوش.
فرزند ناخلف من!
-
واقعا دلم می خواد نوشتن این رمان تموم بشه و منتشرش کنم و برم مرحله بعد یا
خلاص بشم از شرش. مثل داشتن فرزند ناخلف می مونه، هیچ کاری نمیشه کرد. :(
۹ نظر:
cheraa?
خوب کردی ننوشتن از بد نوشتن بهتر است.
وا... ای جناب ناشناس چه ربطی داره. اتفاقا ایشان خیلی هم خوب می نویسند. شما که قدرت حضمش را نداری مشکل خودتان است.
خود نسل هر چه حسود است را از این دنیا گم کند و ریشه کن. آمین.
سلام حضرت هاتف. متأسفانه افغانستان مرا از لذت خواندن نوشته های شما محروم ساخته است. امروز آمدم اینترنت، دیدم کلی از من حمایت و تبلیغ کرده اید. تشکر از لطف و بزرگواری تان.
سیاست کردن در افغانستان برای آدم های مثل من مانند راه رفتن بر روی همان پلی است که می گویند قرار است در صحرای قیامت زده شود: از تیغ تیزتر، از موی باریکتر و از شب تاریکتر. و چه اندک اند هاتف های خردمندی که این تیزیها و باریکیها و تاریکیها را درک می کنند.
تشکرات فراوان عزیز.
حلیمی
امیدوارم از ده روز بیشتر نشود. به شما عادت کرده ایم. ترک عادت موجب مرض است. پس زودتر بیایید
:)
استاد هاتف گرامی و عالیقدر سلام
امید که هر چه زودتر از ده روز برگردی،چون معتاد نوشته هایت شدم.سفر خوش بگزرد و به سلامت برگردی.
هروقت خپ و چپ می آمدم وبر می گشتم، ولی این بار نشد.
سلام، امیدوارم که صحت داشته باشی!
من هم چیزی در باره بشردوست نوشته ام.
http://paraganda.blogspot.com/
کجا دانند حال ما سبک باران ساحل ها
ارسال یک نظر