۱۳۸۸ آذر ۲۰, جمعه

معصومیت مضحک ِ بعضی صلح پرستان

اوباما جایزه ی صلح نوبل را گرفت. سخنرانی خوبی هم کرد. عده ی زیادی در چهار سوی جهان دادن این جایزه به اوباما را نابجا خواندند. دلایل این آدم ها مختلف اند. برای من دلایل دو گروه مخالف جالب بودند. گروهی می گفتند که آدم های شایسته تر – برای این جایزه- هم بودند که دست آوردهای شان در زمینه ی صلح بیشتر از دست آوردهای اوباما بودند. به نظر من در میان مخالفان دادن این جایزه به اوباما تنها همین گروه سخنی می گوید که رد کردن اش کار آسانی نیست. اما گروهی دیگر می گفتند که این جایزه را به اوباما نباید داد چون او درگیر دو جنگ است و بنا بر این صلح را دوست ندارد و نمی خواهد. این استدلال خام ترین و غیر واقع بینانه ترین استدلالی بود که عده ی زیادی عرضه کردند و آن را در شکل شعار در تظاهرات خود هم نشان دادند. این گروه در هر جای دنیا که جنگی ببینند فورا خواهان خاتمه ی آن می شوند. نمی دانند که در این جهان خودکامه گان خون آشامی هستند که به کمتر از نابودی یا برده گی دیگران راضی نمی شوند و جز باورهای خود هیچ باور دیگری را شایسته ی ماندن در عرصه های فردی واجتماعی نمی شناسند. این ها برای نابودکردن یا برده ساختن دیگران دست به اسلحه می برند و تا هر جا که لازم باشد پیش می روند و خون می ریزند و زنده گی برباد می دهند. با این آدم ها نمی توان مذاکره کرد چون آنان فقط تسلیم و تمکین می طلبند. مگر طالبان و القاعده چه می گویند؟ می گویند :" قضیه را زیاد پیچیده نکنید. حاضر اید از هر چه که به شما دستور می دهیم صد در صد اطاعت کنید یا نه؟ اگر آماده ی اطاعت بی چون و چرای ِ کامل نیستید ، جان و مال و آبروی تان در نزد ما به خسی هم نمی ارزند".

حال ، افغان ها نتوانستند در برابر طالبان و القاعده بجنگند. امریکا می تواند بجنگد و اگر می خواهد از منافع ملی و جان و مال و آبروی شهروندان خود دفاع کند ، باید بجنگد. این ربطی به صلح دوستی و جنگ دوستی اوباما ندارد. و ای بسا که جنگیدن با القاعده و طالبان در نهایت به صلحی بینجامد که همه ی مردم دنیا از آن سود ببرند.

با این همه ، جنگ جنگ است و در هیچ جنگی بنا بر رعایت حقوق بشر نیست. در هر جنگی آدم های بی گناه کشته می شوند و آبادی ها از بین می روند. نمی توان به گونه یی جنگید که این چیزها هیچ اتفاق نیفتند. این طور نیست که ما همیشه دو گزینه را در برابر خود داشته باشیم : صلح و یا جنگی پاکیزه. گاهی تنها گزینه همان جنگی است که هم وقوع اش ناگزیر است و هم ناگواری های اش قطعی. این قدر هست که در چارچوب یک نگرش صلح دوستانه شاید جنگی که اینک درگیر اش هستید در دراز مدت به صلحی در سطحی بهتر و پایدارتر منتهی شود.

۸ نظر:

حسین عباسی گفت...

دوست عزیز اگر هر دو سویی این جنگ آمریکا باشد چی؟
اگر جنگی ساختگی بر سر لحاف ملا(تسلط بر منطقه و افغانستان) باشد چی؟
آیا میتوان باور کرد که بزرگترین و پر هزینه ترین ارتش دنیا با کمک ارتش ناتو که بزرگ ترین پیمان نظامی است ،از پس گروهی که در ریشه ساخته وپرداخته خود همین کشورهاست برنیاید.
مگر القاعده کیست؟ مگر طالب از کجا آمد؟

محمد ظاهر نظری گفت...

هاتف عزیز خوشحالم که به این صفحه بر گشته ای، نظرات و سخنان ات جان تازه ای به ما می دهد.
مستدام باشی.

ناشناس گفت...

"نمی دانند که در این جهان خودکامه گان خون آشامی هستند که به کمتر از نابودی یا برده گی دیگران راضی نمی شوند و جز باورهای خود هیچ باور دیگری را شایسته ی ماندن در عرصه های فردی واجتماعی نمی شناسند. این ها برای نابودکردن یا برده ساختن دیگران دست به اسلحه می برند و تا هر جا که لازم باشد پیش می روند و خون می ریزند و زنده گی برباد می دهند. با این آدم ها نمی توان مذاکره کرد چون آنان فقط تسلیم و تمکین می طلبند."

خیلی عالی! اینها که نوشتید، تماماً در مورد امریکا ی که رئیس جمهورش اوبام ست هم صدق میکند.

یک کمی تاریخ بخوانید.

سخیداد هاتف گفت...

ناشناس عزیز ،
در همین جهان کشورهای زیادی هستند که با امریکا روابط خوبی دارند ( بی آن که برده ی امریکا باشند یا از رشد ملی خود باز مانده باشند).
شما فکر می کنید طالبان و القاعده از آن رو با امریکا و غرب می جنگند که فکر می کنند آنان خود کامه اند؟ گمان می کنید که القاعده و طالبان اندیشه ی ملی و هوای استقلال و این چیزها را دارند؟ طالبان و القاعده فقط می خواهند عالم و آدم را در پای سه چهار تا تابلوی عربی به سجده بیندازند و فکر می کنند همین کار شان برای سعادت هر دو جهان خود شان و دیگران کافی است.
بلی ، امریکا هم در پی منافع ملی خود اش است. کاش طالبان هم از موضع منافع ملی مردم افغانستان با امریکا در افتاده بود تا همه حمایت اش می کردیم. از سخن شما بر می آید - به تلویح- که اوباما و ملاعمر همسان اند. این دیگر زیاده بی انصافی است و با هر اندازه تاریخ خواندن هم بی انصافی است.
شادکام باشید.

ناشناس گفت...

اقای هاتف

امریکا هیچ کشور مستقل را نمی خواهد. یا باید برده شوی یا از بین ات می برد. مثلا همین ایران که برای مردمش کار می کند و مستقل است سالها است تحریم است. اگر در مقابل امریکا استاد نشوی به روز عربها می افتی. ببین که سوار شان شده است.

ما باید سر پای خود استاد شویم و افغانستان را اباد کنیم. امریکا برای ما کار نمی کند. بیگانه پرستی به درد نمی خورد. غرب ه دنبال جهانخواری است.

با احترام

احمدی

ناشناس گفت...

آقای هاتف
از بحث همسان بودن اوباما و ملا عمر بگذریم که ما را به کژ بحثی میکشاند. و در مورد اینکه طالبان کیست و چرا میجنگد بازهم میخواهم بگویم که کمی تاریخ بخوانید. فقط بتابر منطق خودتان، آیا میپذیرید که امریکا خود کامه است ولو که بخاطر منافع ملی اش هم باشد.درست؟ مثال های خود کامه گی و خون آشامی امریکا را در تاریخ و امروز هم زیاد داریم. بناً بازهم با تکیه به منطق خودتان آیا قبول دارید که در مقابل امریکا هم بایدجنگید؟ درست است؟ و جنگ در مقابل امریکاهم یک جنگ مشروع است؟ و یا میگوید که نه امریکا بخاطر که زور دارد میتواند بجنگد؟ همانطوری که اینجا غیر مستقیم هم اشاره کردید"امریکا می تواند بجنگد و اگر می خواهد از منافع ملی و جان و مال و آبروی شهروندان خود دفاع کند ، باید بجنگد." پس آنهایی که زور ندارند مانند مردم فلسطین، مانند سرخ پوستان بومی، مانند مردم امریکایی لاتین، مانند هزاران بازمانده قربانیان جنگ امریکا در عراق و افغامستان، حق دارند که از خود دفاع کنند؟ شاید بگوید بلی، پس چگونه؟

سخیداد هاتف گفت...

دوست عزیز ناشناس ،
خوب منظور من هم از معصومیت مضحک بعضی صلح پرستان همین است که عده یی به محض دیدن جنگی خواهان خاتمه اش می شوند و شروع می کنند به دادن شعارهای صلح طلبانه ی خام. حال ، فرض کنیم که جنگیدن در برابر امریکا خوب باشد ؛ در اینجا هم باید درک درستی از واقعیت های جهان داشت و به صرف این که کسی می جنگد نباید فورا او را به اتهام جنگ طلبی محکوم کرد.

ناشناس گفت...

من یک دوستی دارم که مخالف بردن این جایزه توسط بارک اوباما است. دلیلش هم همین است که شما گفته اید. یعنی که او فرماندهی دو جنگ را بر عهده دارد.

جالب این است که او این حرف را طوری می زند که مرا تقریبا قناعت می دهد. یعنی او می گوید که فرض کنیم که اوباما در جنگهایش به دنبال خوبی و خیر بشر است اما مهم این است که جنگ جنگ است. یعنی صلح در مقابل جنگ قرار می گیرد نه در مقابل جنگ خوب و یا جنگ بد. منظورش این است که جایزه ای صلح نوبل برای از میان بردن جنگ ( نفس جنگ ) بنیانگزاری شده است نه برای از میان بردن جنگ های مضر و گسترش جنگ های مفید و خیر گستر. او باور دارد که اگر ما قبول کنیم که اوباما به خاطر جنگ خوب و مفیدش می تواند می تواند مورد انتقاد قرار نگیرد در اینصورت ما قبح جنگ را کاسته ایم و آن وقت کسانی دیگری می توانند جنگ خود را جنگ مفید و خوب اوبامایی قلمداد کرده تلاش کنند آن را توجیه کنند.

عباس

 
Free counter and web stats