۱۳۹۰ اسفند ۲۲, دوشنبه

زن ، مرد ، برابری

یکی از دوستان- جناب مهرورز- در پای مطلب " برای روز ِ زن" نظر خود را نوشته بود. چون ایشان زحمت کشیده و نظر مفصلی گذاشته است و در ضمن دیدگاه ایشان می تواند زمینه ی یک بحث خوب شود، فکر کردم که اگر آن نظر را به متن بیاورم بهتر است. نظر ایشان این است:
" من متاسفانه باورمند به این نکته نیستم که زن و مرد برابرند. اگر بحث این باشد که حقوق مرد و زن برابر است و مردان نباید نسبت به زنان برتری طلب کن، نباید مردها زن ها را مورد زورگویی و ظلم قرار دهند، باید با زنان مهربان بوده و به آنها کمک کنند، نباید با داشتن یک زن زن دوم اختیار کنند و امثال این حرفها بنده هیچ اعتراضی ندارم. من هم چون خیلی های دیگر معتقدم زن هم نیمه ی کامل کننده ی هر مردی است و هیچ کدام بدون همدیگر زندگی نمی توانند. من معتقدم وقتی ظلمی به کسی می رود خواه او زن باشد و یا مرد، طرف مقابل باید بازخواست شود و صدای مظلوم چه زن و چه مرد به یک اندازه باید شنیده شود و تبعیضی در این زمینه نباید قایل شد. اما اگر بگویید عقل زنها هم به اندازه مردهاست، توانایی های فکری و جسمی زنها هم برابر با مردهاست، من مخالفم. متاسفانه توانایی فکری و ذهنی زنها به طور اوسط پایین تر از مردان است و به همین سبب مردها باید در اموراتی که به تصمیم گیری دقیق نیازمند است دخالت بیشتری داشته باشند. امور حساسی چون مملکت داری و قضاوت بهتر است به زنان واگذار نشود.
اکنون جوی در دنیا حاکم است که همه داد از حقوق زن می زنند. فهمیده یا نفهمیده زن را با مرد مساوی می دانند. در این میان شاید – البته نه شاید بلکه حتما- کسانی هم هستند که در زیر دل عقیده به این شعار ها ندارند اما آنها هم به کر کر رمه می روند و همین شعار ها را همصدا با دیگران سر می دهند. زنها با مردها اساسا متفاوت هستند. همانگونه که مرد ها از نظر فیزیکی قوی ترند ، از نظر فکری و عقلی هم قوی ترند. این تفاوت عقلی که بین مرد ها و زن ها بر قرار است اینطور نیست که استعداد هایشان متفاوت باشد و هر یک در زمینه خود مقتدر تر باشد بلکه در تمام عرصه ها به طور اوسط مردها پیشتاز ترند. یک تئوری هم این است که می گویند زنها در مهارت های زبانی و گویشی قوی ترند و مردها در ریاضیات و منطق. من حتی این را هم نمی پذیرم. حتی در زمینه مهارتهای گویشی و زبانی هم مردان پیشگام تر و موفق ترند.
من چند دلیل دارم که موید این نکات است. 1- در کشورهایی که سالها و بلکه ده ها سال است تبعیض جنسی رفع شده است و یک زن اختیار کامل زندگی خود را دارد و اصلا زن بودن هیچ مشکلی هم ندارد باز هم ببینید که تعداد سیاستمداران زن بیشتر است یا مرد؟ تعداد وزیران زن در کابینه بیشتر است یا مرد؟ تعداد دانشمندان مرد بیشتر است یا زن؟ تعداد نویسندگان زن بیشتر است یا مرد؟ این تفاوت تعداد اندک نیست بلکه بسیار فاحش است. در بسیاری از کابینه ها که وزیرانی از قشر زنان حضور دارند در واقع به خاطر گریز از اتهام تبعیض جنسی و یا جذب آرای زنان است. شما فکر می کنید در امریکا مردی به قوت خانم کلینتون وجود ندارد که او را وزیر خارجه گماشته اند؟ پس اینکه میگویند به زن ها میدان داده نشده تا خود را به اثبات برسانند و دلیل عقب ماندن زنها این است که مردها هیچ وقت موقعیت مساوی با مردان را برای آنها ایجاد نکرده اند که خود را بروز بدهند حرف درستی نیست. می بینیم که حتی در کشورهایی که موقعیت ها و فرصتهای مساوی برقرار است باز هم زنان در هیچ عرصه موفق تر از مردان نیستند.
2- بسیاری از عرصه ها در زندگی اجتماعی هستند که امکانات خاصی نمی خواهند. مثلا شعر و ادبیات خیلی آزادی نمی خواهد. همین که دسترسی به کتاب داشته باشی می توانی در این زمینه پیشرفت کنی و اگر استعداد ذاتی داشته باشی می توانی مثلا شعر بسرایی. در چنین عرصه هایی نباید بین تعداد زنان و مردان موفق تفاوت چندانی داشته باشد. البته در بعضی موارد مرد بودن خودش امتیازی برای پیشرفت است. نظر به محدودیت هایی که در جوامع است مثلا اگر یک زن بخواهد انجنیر لایقی باشد برایش مشکل است. او نمی تواند به راحتی بر سر کارها و پروژها برود و تمرین کند تا یک انجنیر خبره شود. محدودیت برای او فراوان است.( تصورش را بکنید که بر سر یک پروژه ساختمانی در افغانستان یک خانم مهندس برود و به کارگر ها راه و چاه یاد بدهد). در این موارد آنانیکه محدودیت های اجتماعی را برای زنان بهانه قرار میدهند چاقویشان دسته پیدا می کند. اما قاعدتاً در مواردی که محدودیت های اجتماعی وجود ندارد و مانع پیشرفت نمی شود نباید زنان پسمانده تر باشند. مثلا برای نقاشی کشیدن چه محدودیتی برای زنان وجود دارد؟ برای خطاطی و خیاطی چطور؟ یک زن می تواند بدون دسترسی به امکانات آنچنانی شاعر، نقاش، خطاط و نویسنده شود. اما چرا نمی شود؟ البته می شوند اما به تناسب مردان بسیار کمتر. این کمتر بودن هم از لحاظ کمی است و هم کیفی. به طور مثال قوی ترین زنان شاعر در میان فارسی زبانان کیها هستند؟ شاید پروین اعتصامی و فروغ و سیمین را نام بگیرید. آیا آنها قابل مقایسه با سهراب، نیما، شاملو و یا حتی کاظم کاظمی هستند؟ تازه من معاصرینش را نام گرفتم. نخواستم آنها را با حافظ و سعدی مقایسه کنم. پس اینکه میگویند به زنان میدان داده نشده که استعداد خود را به نمایش بگذارند درست نیست. میدان هایی که آزادی نمی خواهند هم در تصرف زنان نیستند.
3- دلیل دوم می تواند این گونه هم تعبیر شود که اگر زنان به گفته بعضی از دانشمندان در عرصه های احساسی و گویشی استعداد برتر دارند درست باشد می بایست زنان در شعر و ادبیات و نقاشی و تخیل جلوتر از مردان باشند در حالی که این طور نیست.  4- جالب تر از همه اینست که زنها حتی در رشته هایی که مخصوص بانوان است هم سرآمد نیستند. مثلا آشپزی کاری است که از قدیم تا کنون توسط زنان انجام می گرفته ولی در آشپزی هم شما یک آشپز حرفه ای مرد را با یک آشپز حرفه ای زن مقایسه کنید کدام موفق ترند؟ در هتل های پنج ستاره و رستورانت های معروف دنیا، زنها آشپزی می کنند یا مردان؟ در همین افغانستان خودمان وقتی تعداد مهمان های یک مراسم از 50 بگذرد دیگرکار زنان نیست. باید از آشپز مرد کارگرفت. یا به طور مثال خیاطی کاری است که یک سر پنجه ظریف زنانه می خواهد. اما در همین کار ها می بینید که ورزیده ترین و ماهر ترین خیاط ها هم مردان هستند. پس زنها حتی در رشته هایی که مخصوص خودشان است هم عقب ترند.
5- چرا در مسابقات مختلف زنان را هرگز با مردان مسابقه نمی دهند؟ شاید در جواب بگویید تو کله ات خراب است. یک زن چطور مثلا در مشت زنی یا کشتی گیری با یک مرد مسابقه بدهد؟ اما من فقط مسابقاتی را نمی گویم که در آن اندام مردانه برنده است. مثلا چرا مسابقات شطرنج مردان و زنان جدا گانه است؟ شطرنج مثلا چه ربطی به جنسیت یا اندام دارد؟ چرا مسابقات علمی مردان و زنان جداگانه است؟ این به خاطر اینست که مسابقه مرد و زن مسابقه غیر عادلانه است. در این مسابقات هرگز بردی برای زنان نخواهد بود. حالا شما بگویید که زنان در کدام رشته پیشتازند؟ فکر نمی کنم حتی یکی را هم بتوانید بگویید. حذف
البته تمام آنچه در بالا گفتم نباید بی احترامی به زنان حساب شود. من مانند تمام انسانهای دنیا مادرم را خیلی دوست داشتم. مادرم یک فرشته بود. خیلی مهربان، با حوصله و نجیب. اکنون همسرم را هم خیلی دوست دارم. همیشه به میلش رفتار می کنم. هیچ وقت طاقت دوری اش را ندارم. من معتقدم زن زیباترین جلوه ی هنرنمایی خداوند است. زن اوج ظرافت و زیبایی و طنازی است. زن فقط از مرد یک چیز می خواهد: محبت و عشق. اگر این را به او دادی همه زندگی اش را فدایت خواهد کرد. زنها صدبرابر مردها با حیاتر، نجیب تر، با وفاتر و مهربان تر هستند. با تمام اینها حقیقت این است که مردها از نظر جسم و اندام و نیز از نظر توانایی های فکری و عقلی از زنان تواناترند".

۸ نظر:

ناشناس گفت...

یک زن:

باشه چشم اصلا تو راست میگی جناب دوست مهرورز...هاهاهاها مردی دیگه هر کاریت کنن درست نمیشی! احتمالا این هوش و ذکاوتت را هم از پدرت به ارث بردی!

ناشناس گفت...

از قدیم گفته اند که زمین سخت است و آسمان دور. برای زنها خیلی پر معنی است. یعنی این مشکل از روز اول وجود داشته است. متاسفانه این مشکل از آن مشکلاتی نیست که یک روز باشد و یک روز نباشد. مشکل مشکل طبیعیست. مثل قوه جاذبه زمین که همیشه هست و همه جاهم هست، و برای ما خیال بالا و پایین را به وجود آورده است اگر نه بالا و پایینم کجا بود مخصوصا که یکی از ما از آن بالا بیفتد پایین و ... تا هنوز بشر خیلی کم موفق شده است که در مجموع به مشکلات خود رسیدگی کند. و لذا تاثیرات این مشکل هم تا هنوز به قوت وجود دارد و در همه جا هم وجود دارد. فقط بگویم که از نظر تیزهوشی من شخصا نتوانستم تفاوتی میان زن و مرد پیدا کنم

غلام نبی افضلی گفت...

سلام،
آن چیز های را که جناب مهر ورز بر شمرده بسیار مبرهن است و مخالفی ندارد، و یاکمترین مخالف دارد، من از این نوع استد لالها را بعض اوقات با بعض افراد نموده ام، اگر تحقیقاتی فرا روی این مسایل صورت بگیرد، یقینن همان نتایج بدست خواهد آمد که ایشان برشمرده است، مگر اینها همیشه ثابت تیستند و ممکن است نتایج متنوع و حتا متضاد نیز بست دهد. اما برتری های مردان بر زنان در صلاحیت ها و استعداد ها بر زمینه ها و شرایط تاریخی نیز بستگی زیا دارد، علاوه بر زمینه ها و شرایط تاریخی، فرصتهای نا همگون طبیعی بسیار تعیین کننده است، این فرصتهای ناهمگون تبیعی همان دوران حاملگی، امراض نسایی، و دوران شیر دهی هستند که فرصت زنان را به نصف فرصت مردان نزدیک میکند، زنان در دوران حاملگی دچار افسردگی ها و اختلالات عصبی زیادی میشوند، آنها در این دوران به کمبودی بسیاری از مواد بدن خویش میشوند، در دوران شیر دهی علاوه بر اینکه فرصت هرنوع فعالیت دیگری از دست شان میروند، بی خوابی ها تشوشات و فشار های فراوان را نیز تجربه میکنند که در نتیجه تمام انباشته های تجربی و علمی و آموزشی شان یا سخت آسیب می بیند و یا تمامن از بین میروند، در نظر بگیرید که زنان علاوه بر امراض زنانگی، بعد از سپری نمودن چندین دور حاملگی و شیر دهی چه فرصتی برایش باقی میماند تا...
من باور دارم اگر فرصت ها به پیمانۀ فرصت های زنان از مردان نیز گرفته شوند آنگا در اکثر موارد در توانمندی ها و صلاحیت ها از زن ها نیز نازل تر میتواند باشد. اما! آنچه را که من بر شمردم و آنچه را که مهرورز عزیز برشمرده، باید از نظر حقوقی کاملن انتزاعی در نظر گرفته شود، زن و مرد بحیث انسان - جدا از تفاوتها در فرصتهای طبیعی و تصنعی شان، در صلاحیت و استعداد های طبیعی و غیر طبیعی، از نظر شخصیتی و حقوقی با ید برا بر باشند. مسایل عاطفی نیز باید کنار گذاشته شود. مهر ورز محترم دلیل آورده که مادر اش فرشته بود. من میگویم: مباد، لابد، مادر ایشان یک انسان بوده، انسان خوب، گیرم که آن محترمه «مبادا» انسان خوبی نبوده باز هم او از کرامت انسانی بر خوردار است و شخصیت حقوقی و انسانی او از تمام احترام بر خوردار است. میگوییم: خواهرم مادرم، عمه ام، خاله ام و همسرم زن است و یا بگوییم: "زن اوج ظرافت و زیباییی و طنازی است" با زن باید مهر بان بود. آن کسی که از باب اتفاق رشته های مزبور را (به استثنای مادر) با زنان نداشته با شد، از نظر عاطفی مایل و قادر نخواهد بود تا بگوید: با زن ها باید مهر بان و مدارا گر بود؟
مهر ورز عزیز فرموده: زن از مرد فقط یک چیز میخواهد: محبت و عشق.،... اول: زن از مرد (طبق فرمایش مهرورز) یک چیز که نخواسته بل دو چیز، 1- عشق، 2- محبت. من میگویم « علاوه بر اینکه زن از مرد چه می خواهد،» زن از مرد فقط این دو را نمیخواهد، بلکه: زن و شوهر از هم دیگر صداقت، امانت، عدالت، شچاعت، وفاداری، حد و حق شناسی و « شما بشمارید»، می خواهد و اینها را باید هر دو طرف برای هم بر آورده سازد، نه در بدل فدا نمودن زندگی، که هر دو بدان متعهد اند و اینکه فرموده: زن ها صد برابر مرد ها با حیا تر،نجیب تر،با وفا تر و مهربان تر هستند، من شک دارم. اما برای من این گفتار مهر ورز عزیز را دوست میدارم.:
من معتقدم وقتی ظلمی به کسی می رود خواه او زن باشد و یا مرد، طرف مقابل باید بازخواست شود و صدای مظلوم چه زن و چه مرد به یک اندازه باید شنیده شود و تبعیضی در این زمینه نباید قایل شد.

ناشناس گفت...

قبلآ در یک نظر تذکر داده بودم که در قانون طبیعت بعضی واقعیت ها وجود دارد که قبولش تلخ و ردش هم غیر ممکن است.
هر چیزی در مقابلش عکسی خودش را دارد،از خدا و شیطان،آدم و هوا ( زن و مرد )،خوب وبد،زیباوزشت ،بهشت و دوزخ،روز و شب،جنگ و صلح ، عشق و نفرت در قانون ریاضیات باری مثبت و منفی، توانایی استعدات ها بلاخره همه چیز که میتوانید تصورش را کنید.
این منطق قانون طبیعت است. تا در این دنیا ویا طبیعت حساب و کتابی باشد.باید قبول داشت ، باید باور داشت.
ودر بهم خوردنی این قانون طبیعت ، باز خودی طبیعت باعث خواهد شد.
ولی نباید فراموش کرد که متآسفانه فقط موجود زنده در طول دور زنده گی اش محارت هایی را بنابر استعدات طبیعی شان یاد میگیرند و روحیه ای تهاجمی و سلطه جویانه میگیرند.این چیزیست که نمیتوان مهار کرد ، که ناراحت کننده است . که دراین موضوع مرز هم وجود ندارد.

آقای هاتف نکاتی را که شما روشن ساختید،از چوکات همین قانون طبیعت خارج نیست .
ولی یادآوری این نکات در جامعه ما چه عکس العملی خواهد داشت .

ناشناس گفت...

آقای محترم (مهرورز) ذکر این نکات را فراموش کردی که هر چند این زنان نه ماه فرزند شانرا در بطن خود حمل میکنند انتقال وزن اضافه که مشکلی ندارد، مردان نیز میتوانند وزن را با خود انتقال دهند و اینرا نیز فراموش کردی که زمانی که زنان تمام شب بر بالین فرزند شان بیدار میمانند، در اصل آنان خواب شان نمیبرد، فرزند را بهانه قرار میدهند. چی شده این نکات از عقل و ذکاوت والایت ناگفته مانده؟ فرق نمیکند من بی ذکاوت برایت یاد آور میشوم.

م گفت...

افضلی عزیز!
عشق و محبت را دو چیز شمردید و من یک چیز می شمارم. خیر است تفاوت شان خیلی اندک است سخت نگیرید. محبت هم ریشه اش حب است که در عربی عشق معنی می دهد.
فرمودید این تنها چیزی نیست که زن می خواهد از مرد. خیلی چیزهای دیگر را هم شمردید. من یک چیز دیگر همه چیزهای گفته گی شما علاوه می کنم. نان. مهمتر از همه این است که از شوهر نان هم میخواهد. اما چرا من از میان این همه چیز فقط عشق و محبت را یاد کردم؟ به خاطری که این خواسته مخصوص زن است و دیگران کمتر چنین توقعی را از اقارب و دوستان دارند. و نیز این خواسته ی زن همیشه مورد چشم پوشی و کم توجهی قرار گرفته. زن همیشه مشتاق است که بداند آیا همسرش او را دوست دارد؟ به همین خاطر همیشه می پرسد مرا دوست داری؟
فدا کردن زندگی مبالغه نیست. زن موجودی است که خود را برای عشق فدا می کند.
ناشناس عزیز!
خدا نکند که شما بی ذکاوت باشید. من عذر می خواهم اگر عقاید من باعث کدورت خاطر شما شده باشد.
حالا یک شوخی هم بکنم. زنان نه ماه بار اضافه 5کیلویی حمل می کنند. مردان بیچاره که شغل حمالی دارند بارهای 80 کیلویی حمل می کنند تا نفقه شما فراهم شود.

شب ستا گفت...

سلام
هاتف عزیز من درین قسمت یک کامنت بلند بالا در جواب به مهرورز نوشتم. آیا شما آن را نشر نکردید؟ ممکن است بفرمایید چرا؟ یا اصلن فرستاده نشده؟

سخیداد هاتف گفت...

شب ستای عزیز سلام،
نظر شما حتما فرستاده نشده. با توجه به سابقه ی نظرهای شما قطعا شما طوری نظر نمی نویسید که نویسنده مجبور شود نشرش نکند. در ضمن، من هم در این زمینه به اصطلاح خیلی دموکراتیک عمل می کنم. موارد حذف بسیار کم اند. می توانید نظر تان را دو باره بفرستید. تشکر.

 
Free counter and web stats