tag:blogger.com,1999:blog-5138829776185793978.post883911921043184618..comments2023-05-06T04:32:29.964-07:00Comments on رهانه: درس دموکراسی خواهیUnknownnoreply@blogger.comBlogger4125tag:blogger.com,1999:blog-5138829776185793978.post-47154433236169748762009-12-25T06:08:13.803-08:002009-12-25T06:08:13.803-08:00عطار هفت شهر عشق را پیمو ده اند ما هنوز اندر خم ی...عطار هفت شهر عشق را پیمو ده اند ما هنوز اندر خم یک کو چه ایم<br /> فکر می کنم که زمان آن رسیده که قدری به خو توجه نمایم که از چه رنج می بریم و به چه باید برسیم ؟ ما در کشور خود مشکلی به نام انسانیت . اصالت انسانی و تساوی انسانی در حوقوق داریم که از امور زمینس است نه از عالم رویا که حقیقت خارجی ندارد . سروش در پی حقیت به نام صوفی و یا عرفان است که نه تنها گرهی از مشکل ما باز نمی نماید که مارا در راه رسیدن خصم به کار می گیردما مشکل قبض وبسط شریعت نداریم ما مشکلی به نام قبض وبسط اسانی از نوع زمینی آنداریم ترویج فر هنگی که در آن به همه انسان ها احترام شود واز دید گاه حقوق به آن توجه عملی شود از مهمترین مسولیت نویسنده گان ما می باشدAnonymousnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-5138829776185793978.post-14190406865084015922009-12-24T22:03:10.698-08:002009-12-24T22:03:10.698-08:00بیکار عزیز ،
تشکر از نظر تان .
بیخی سروشی شده ام...بیکار عزیز ، <br />تشکر از نظر تان . <br />بیخی سروشی شده ام یعنی چه؟ چطور؟ در کجا موعظه کرده ام؟ چه گونه هر چیز را به هم بافته ام ( و چرا بافته هایم نا مقبول اند؟). کدام مبنا و کدام روش را بیخی کنار گذاشته ام؟ <br />شما که از سروش و مولانایش خسته شده اید ، حق دارید خسته شوید. اما این چه ربطی به نوشته ی من داشت؟ <br />اگر حوصله اش را دارید به طور مشخص راهنمایی ام کنید که در کجا و چرا بر خطا رفته ام. یک بورس عریض را در رنگ ِ انتقاد فرو کردن و آن گاه آن را به دو سه حرکت ِ دست بر سر و روی یک نوشته مالیدن که به کسی فایده یی نمی رساند. <br />شادکام باشید.سخیداد هاتفhttps://www.blogger.com/profile/12030126531530884973noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-5138829776185793978.post-7357638395635812262009-12-24T15:56:54.562-08:002009-12-24T15:56:54.562-08:00هاتف عزیز،
نوشته سمینار در مورد حقوق بشر را خواندم...هاتف عزیز،<br />نوشته سمینار در مورد حقوق بشر را خواندم. جان برار:<br />- بیش از حد سروشی شده یی. <br />- موعظه میکنی! <br />- هر چیز را به هم می بافی. <br />- مبنا و روش را بیخی کنار گذاشته یی.<br /><br />انتظار داشتم مبنای مدرن حقوق بشر را به شنوندگان در جاغوری در مقایسه با برداشت سنتی از حق بگویی و کمی هم انگاره ها و درک مردم ما را از حقوق بشر موشکافی کرده باشی و در آخر چند راهکار ساده و روشن برای جا افتادن حقوق بشر در افغانستان کرده باشی، راه حل هایی که دولت مردان کم سواد افغان هم چیزی از آن بفهمند.<br /><br />آخر، چند سالی است به این کار سروش که هر چیزی را به چند بیت از مولانا نسبت می دهد، خسته شده ام. نمی دانم آیا داکتر سروش پروژه یی دارد که مولانا را مدرن کند یا این که مدرنیته مولانایی را شرح دهد و به این غربی ها بگوید که پیش از رنسانس مدرنیته در ایران کشف شده و گفته شده و این همه غرور غربی ها بیجاست. تو هم در این راه افتاده یی و الخ...بیکارnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-5138829776185793978.post-70906936845416320082009-12-23T23:29:35.121-08:002009-12-23T23:29:35.121-08:00همچنان باید اضافه کرد که آن استبداد شاهی برای مردم...همچنان باید اضافه کرد که آن استبداد شاهی برای مردم ایران استبداد بود نه برای مردم افغانستان به خصوص هزاره ها. در آن دوران هزاره ها بسیار قدر داستند هم در ایران هم در عراق.Anonymousnoreply@blogger.com